امروز رفتم بیمارستان که دخترم ببینم توی آن ای سیو
بازحمت تمام صبحش از ساعت ۱۰ شیر دوشیدم با دستام.
گذاشتم فریز شد گذاشتمش روی یه ظرف یخ و گذاشتم تو کیسه و بردم من با تاکسی رفتم تا بیمارستان شوهرم م با عجله از محل کارش اومد که برسیم تا بتونیم حداقل ۵ دیقخ ببینمش
رسیدیم لباسامانو عوض کردیم و دستامونو شستیم ضدعفونی کردیم وقتی رفتم بالا سردخترم تو دستگاه دنیا رو سرم خراب شد