نه خیر نیست دلم برای پسرم میسوزه ولی چکار کنم از عید تا حالا صد دفه با شوهرم دعوام شدم تو دعواهاش خیلی حرفایی میزنه که منو میسوزونه.دلمو میشکونه دیشب میگفت خاستگارات کی بودن یه مشت گوه دنبالت بودن من از فردای خاستگاری پشیمون شدم با تو ازدواج کردم بخاطر ابروم کنارت موندم الانن بخاطر این بچه.من برای تو خیلی زیادم مثل تو تو خیابون برام پر بود