خیلی حالم گرفتس من ۲۶ سالمه با یه دختری تو کلاس زبان ۷ ماه پیش اشنا شدم همه کاری براش کردم چه مالی چ چیرای دیگه راستش خیلی دوسش داشتم هر کاری نیکردم خوشحال شه اما من قصدم مهاجرته پدر و مادرو خواهرم خارج از کشورن دنبال کارامن منم ببرن البته شاید ۳.۴ سال طول بکشه از وقتی فهمید من قصد ازدواج ندارم ی ادم دیگه شده بی توجه شده بهم کم زنگ میزنه از ۶ باری که میگم بیا ببینمت ۱ بار میاد فقط پول که میخواد اخلاقش خوب میشه الانم ی هفتس حس نیکنم داره خیانت میکنه . راستش من خیلی تنهام ب جز اون واقعا ن دوستی دارم ن کسیکه حرفمو بزنم فامیلام هست اما . بیخیال چتام هست میزارم بخونید بگید ادامه بدم باهاش یا تموم کنم چون از رفتاراش خسته شدم اما میترسم بره ازینم تنها تر شم ببخشید طولانی شد