دوماه مونده به عروسیم نامزدم باهام قهر کرده. قضیه شک من بهشه. اصلا نمیدونم چرا اینجوری شدم شدیدا روش حساس شدم. این دومین باره که تهمت خیانت بهش میزنم و اون کوتاه میاد ولی بعدش باهام سرسنگین میشه خیلی ازم ناراحت شده منم دختر مغروری ام. الان دوروزه از هم دیگ خبر نداریم. البته شاید اون داشته باشه چون مادرش میاد خونمون. اونروز بهش گفتم کاری دارم بیرون بود یه ساعت بعد گفتم پس کجا موندی گفت نمیتونم بیام گفتم حداقل میگفتی من منتظر نمیموندم گفت یادم رفت خدافس. منم گفتم هر فکری که تو دهنم میاد نتیجه حرفای خودته خدافس. بعدش دوساعت بعد اومد خونمون کاری که داشتمو انجام داد معذرت خاهی کرد که یادم رفته بود. منم هیچ حرفی نزدم. الان دوروزه نه پیام داده نه زنگ زده درحالیکه ممکن نبود بیشتر از سه چهار ساعت ازهم بیخبر باشیم هرچقدم سرمون شلوغ بود. خانوما من محصلم بهشم گفتم میخام ادامه تحصیل بدم گفت من مشکلی ندارم ولی مادرشوهرم دوست نداره من درسمو بخونم الانم میبینم کم کم دارن با سیاست جلو میان که منو از درس منع کنن. چیکار کنم؟ چجوری رفتار کنم که جرعت نکنه به شوهرم بگه نزار درس بخونه؟ با شوهرم چجوری رفتار کنم که از درس نخوندنم نا رضایتی داشته باشه؟ این قهرمونو چیکار کنم اگه پیام داد جواب بدم؟؟ باهاش سرسنگین بشم؟؟ نمیدونم چیکار کنم وای خدا😔😔😢
مادر شوهرتو بدین دست من تا ادبش کنم بیخود رفته خاستگاری دختر محصل و حالا میخواد از درس منعش کنه 😡😡😡
بهش پیام بده بگو دو ماه دیگه عروسیمونه خجالت بکش خدافس
آقايون به شدت از تهمت بدشون مياد مخصوصا خيانت اگه خيلي بهش گير بدي ميره خيانت ميكنه هااا اصلا چرا ميذاري اينقدر اين مسئله عادي بشه هر چيزي كه هي تكرارش كني عادي و معمولي جلوش ميدي بعد از چند بار اگه بهت بگه آره خيانت ميكنم بعد ميخواي چيكار كني
بیا ببرش اصلااااااا قابلتو نداره. مادرشوهرم اصلا دخالتی تو ازدواجمون نکرد و نظر نداد نامزدم خودش منو انتخاب کرد. میخاست صبر کنه درسم تموم بشه ولی دوستش اومد خاستگاریم اونم سمممج دید اوضاع خطریه زودی دست به کار شد.
الانم خودت بهش پيام بده چون مقصر خودت بودي اينقدر نذار بينتون فاصله بيوفته كه مادرشوهرت بهتر بتونه رو مخ پسرش كار كنه
همين سياسته كه نذاري وقت پيدا كنه كه بقيه رو مخش برن
ببین اگه خیانت میکنه و مطمئنی که ادامه دادن اشتباهه اگه فقط تهمت میزنی بهش اینکارو نکن چون اگه اینکاره نباشه میگه اینکه به من تهمت میزنه چرا اون کارو نکنم تا خوب بسوزه .اگه قصدت زندگیه عرصه رو بهش تنگ نکن چون عرصه رو برات تنگ میکنه مثلا تو بهش تهمت میزنی اون نمیذاره درس بخونی .با شوهرت رفیق باشی خودش میاد تو جبهه تو و خونوادش کم کم کمرنگ میشه نقششون ولی وقتی ببینه تو روبروشی خونوادش هر چی در موردت نظر بدن چشم بسته قبول میکنه
ببین زمان میبره تا بخواد حرف خونوادش رو به حرف تو ترجیح نده .سالای اول ازدواج هر چی اونا بگن چشم بسته قبول میکنه ولی اگه تو بتونی اعتمادشو جلب کنی این حرف شنوی سهم تو میشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
