من خودم تو دوران دبیرستان یبار اومدم سرکلاس دیدم سرمیزم با مداد روی میز اسم منو و بغل دستیمو نوشتن و بایه کلمه زشت مسخرمون کردن که من خیلی روش حساس بودم.
خیلی وقت بود کسی منو به اون صفت مسخره نکرده بودن اخرین بار تو بچگیم بود که هنوزم انگار جاش روی قلبم مونده اخه من بچه بودم خیلی حساس بودم و همرو یادم مونده..
تازه بعدش دختره اومد سرکلاس و با گستاخی گفت دیدی چی نوشتم؟؟ بعد هارهار خندید بغل دستیم به حساب دوستی که باهاش داشت چیزی نگفت ولی من دختره رو زیاد نمیشناختم ازون به بعد هی به خودم تلقین میکردم باید با جنبه باشم و به دل نگیرم اما من روی اون حرف حساس بودم و هرموقع میدیدمش یادم میومد اما هیچ وقت بروم نیاوردم تا نفهمه ولی قلبم شکست.
بعدش یبار تو جمع نشسته بودیم و بچه ها شوخی میکردن و اون بازم یکی دیگرو مسخره کرد منتها دختره جرعت داشت و جوابشو داد ولی اونم هی فحش میداد....
دمش گرم خیلی دلم خنک شد تا اون باشه قلب کسیو با زبون نیش دارش نشکنه.....