2737
2734
عنوان

دکترها قطع امید کردن از پدرم 😔

484 بازدید | 24 پست

سلام

من کسی رو اینجا نمیشناسم جز یک نفر، اما گفتم شاید اگه مشکلم رو با شما مطرح کنم، در حقم خواهری کنید.

پدرم دو هفته هست که بیمارستان بستری شدن. سنشون بالا هست و به علت خستگی حالشون بد شده بود.

روز اول که بیمارستان بستری شدن با ما صحبت میکردن.

رفته رفته دچار ضعف شدن. اما همش اصرار میکردن که من رو منزل ببرید.

تا ۴ روز پیش هم تلاش میکردن و کمی صحبت میکردن و همش التماس میکردن که من رو ببرید خونه ولی ما به حرف دکترها بودیم.

تا اینکه رفتن تو کما ...

جگرم آتیش میگیره وقتی یادم میاد چقدر گفت من رو ببرید خونه ...😔

الان دکتر قلب اعلام کرده نظر من مرگ هست اما پزشک ریه هنوز از دستگاه جداشون نکرده 

میشه ازتون خواهش کنم برای بابام دعا کنید که شاید معجزه ای بشه و شرایط برگرده و چشم هاش رو باز کنه

فقط برای چند روز که بیاریمش خونه

همین

کمکم کنید

خیلی ها اینجا مادرن، شاید خدا به نیت و نفس حق شما کاری کنه

ان شا الله چشماشو باز کنه زود عزیزم😢

اگه شده روح پاکت مریض،حتی آسمونت اگه شده خاکستری،حتی رفتی اگه راه دور و خوابت پرید،تو قوی تری باختنو یادش نگیر...♡الهم صل علی محمد و آل محمد♡

سوره نور را امروز که پنج شنبه است بخون به اب ..بدم به اب..بعد برو بپاش رو صورت و بدنش بهوش میاد

دوتا صلوات واسم بفرست که بدجور بهش نیاز دارم..اولی نیت سلامتی بچم..دومی نیت خونه دار شدنم..اگه فرسادی لایک کن منم برا تو بفرستم .برا همه مریضام نیت شفا و سلامتیشون صلوات بفرستوقتی احمقی و قصد دعوا داری و فک کردی همه مثه خودتن ریپلایم نکن....ادمی را ادمیت لازم است


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

حتما دعاشون میکنم،اگه قابل باشم.

انشالله که حالشون خوب میشه و برمیگردن خونه😔😔😔

✌ همگام با تاپیک بامداد خمار💪  با همراهیِ دوست جونیا😍.  📎گروه آبی📎  وزن اولیه: ۸۴    وزن شروع دوباره😅: ۷۷  وزن کنونی: ۷۳.۸۵۰   هدف اول: ۷۴🔓🔑   هدف دوم: ۷۱🔒   هدف سوم: ۶۸🔒   هدف آخر😍: ۶۵🔒
2738

عزیزم شما حق داشتید انقد خودتو سرزنش نکن پیرمردا و پیرزنا فک میکنن اگه تو خونه خودشون باشن میتونن دوباره سرپا شن از قدیم ترس بیمارستانو داشتن در صورتی که اینجوری نیست پدرتو میاوردید خونه در همین حد هم ممکن نبود بمونن تو بیمارستان بیشتر نگهش داشتن عزیزم ولی بخاطر ارامش دل شما هم که شده دعا میکنم و صلوات میفرستم 😘

چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟                                 هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂                                  چیزی که وحشتناک بود حس می کردم                                                 نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده  💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست داره‌یه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.

نمیدونم چی بگم

مادربزرگ منم زمین گیر شده و حرف نمیزنه نمیتونه چیزی بخوره

دارم دق میکنم،همش خواب میبینم خوب شده نشسته داره حرف میزنه

حال منم خیلی بده

خدا کنه واسه مریضامون یه معجزه بشه😔😔😔


درخواست دوستی از طرف اقایون ببینم گزارش میزنم درجا😊😊
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز