سلام
من کسی رو اینجا نمیشناسم جز یک نفر، اما گفتم شاید اگه مشکلم رو با شما مطرح کنم، در حقم خواهری کنید.
پدرم دو هفته هست که بیمارستان بستری شدن. سنشون بالا هست و به علت خستگی حالشون بد شده بود.
روز اول که بیمارستان بستری شدن با ما صحبت میکردن.
رفته رفته دچار ضعف شدن. اما همش اصرار میکردن که من رو منزل ببرید.
تا ۴ روز پیش هم تلاش میکردن و کمی صحبت میکردن و همش التماس میکردن که من رو ببرید خونه ولی ما به حرف دکترها بودیم.
تا اینکه رفتن تو کما ...
جگرم آتیش میگیره وقتی یادم میاد چقدر گفت من رو ببرید خونه ...😔
الان دکتر قلب اعلام کرده نظر من مرگ هست اما پزشک ریه هنوز از دستگاه جداشون نکرده
میشه ازتون خواهش کنم برای بابام دعا کنید که شاید معجزه ای بشه و شرایط برگرده و چشم هاش رو باز کنه
فقط برای چند روز که بیاریمش خونه
همین
کمکم کنید
خیلی ها اینجا مادرن، شاید خدا به نیت و نفس حق شما کاری کنه