منم دیدم معجزشو و امیددارم ک بازم میبینم
روز زایمانم خیلی خدارو بخودم نزدیک حس میکردم
اونموقع هایی که معجزه اتفاق میفتاد توفکرش نبودم...الان که گذشته میبینم واقعا برام معجزه کرده خیلی چیزارو..خیلی دوسش دارم خیلی مهربونه خیلی ...
وقتی درمان رو بیخیال شدم و کمترین رابطه الکی تو ماه باردار شدم..وقتی با وجود لگن کوچیک و کج راحت زایمان کردم دکتر اومد گفتم تو رو میخواستم ببرم سزارین چطور زایمان کردی..اصلا روز زایمانم تو بغل خدا بودم چقدر خوبه حس کردن خدا ..آخ خدایا هم این دوستمون هم منو بغل کن که بغلت خیییلییی خوبه..
به بهترین شکل
ببین عزیزم یه زمانی تعداد زیادی ادم میخاستن زندگی منو نابود کنن بیخود و بی جهت بدترین کارا رو کردن
نه ک نمیتونستم جوابشون بدم فقط بخاطر بچم و زندگیم سکوت کردم...و گفتم خدایا تو خودت شاهدی دارنذچیکار میکنن چقد ظلم میکنن
خودت درستش کن
چند ماه طول کشید ولی درستش کرد
مثبت شدن بی بی چکم بعد 2 سال انتظار
بدنیا اومدن پسرم. اونم طبیعی با تمام وجود لحظه ای که سر پسرم اومد بیرون خدا رو احساس کردم. احساس کرم منو گرفته بغلش.
ترک کردن شوهرم.
بابت همه چیز خدایا شکرت از ته دلم میگم.
یادتون باشه هروقت داشتین خداروشکر میکردین و دلتون قنج رفت واسه خدا ؛از اون لحظه به بعد خوشبختی رو سرازر میکنه تو زندگیتون.
من اینو باور دارم و حسش کردم.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
