دیروز بهم گفت دیگه اگر شاگردم دختر باشه قبولمیکنم قبلا کارش مترجمی حالا میخواد استاد بشه بهم گفت حتی ممکنه باهاشون در ارتباط باشم یا ادشون کنم من اولش مخالفت کردم گفت اعتمادنداری بهم گفتم باشه قبول میکنم ولی منم از این بعد هر طور دلم بخواد لباس میپوشمومیرم سر کار با همکار اقا گفت برو مشکلی نیست ولی دروغ میگه خیلی بهم سخت میگیره
من رو این مسایل حساس نیستم شغل معلمی داره این مسایل رو چون همسرم استاد دانشگاهه و نصف بیشتر دانشجوها دختر هستن دیکه بستگی به خود طرف داره که حد و حدود رو رعایت کنه
تو ای بال و پر من ،رفیق سفر من،میمیرم اگر سایه ات نباشه رو سر من
عزیزم به نظر من با زبون خوش مقاومت کن. کاری به همسرت ندارم ولی اون دختر اگه جونش بخاره خیلی بده. متاسفانه دوره زمونه بدیه. اگه به همسرت هم اعتماد داشته باشی به اون دختر که نمیتونی داشته باشی. ممکنه اون مشکل داشته باشه.
عزیزم به نظر من با زبون خوش مقاومت کن. کاری به همسرت ندارم ولی اون دختر اگه جونش بخاره خیلی بده. متا ...
دقیقا من به دخترای الان اعتماد ندارم اخه دوست خودم شوهرش استاد بود با یکی از شاگرداش ریخت رو هم یعنی دختره خیلی کرم ریخت شوهر منم تو این مورد حس میکنم خیلی بی عرضست اون رفتاری که باید نشون بده ندازه خیلی ناراحتن
حد وحدود رعایت نمیکنه خیلی رو میده از بس از خودش خوبی نشونمیده به خاطر همین اعتماد ندارم
خوب اره اگر به شوهرت اعتماد نداری بحثش جداست ولی کلا اینو میگم ها ،نه در بحث شما ،بطور کلی ادمی که اهل این مسایل باشه فرقی نمیکنه چه شغلی داشته باشه میره دنبال این مسایل،ادمیم که اهلش نباشه خودش چهارچوب رو رعایت میکنه
تو ای بال و پر من ،رفیق سفر من،میمیرم اگر سایه ات نباشه رو سر من