سلام دوستان میخواستم کمی درد دل کنم خسته شدم و کاری ازم بر نمیاد من شاید چون از روز اول به همسرم رو دادم و بها زیاد دادم اینقدر جسور شده . من 15 ساله ازدواج کردم همسرم سه چهار سال اول خوب بود ولی بعدش چون کارش روش فشار بود با من بد رفتار میکرد همش فحش میداد حرف بد میزد کتک میزد به هر بهانه ای با اینکه من خداشاهده هیچوقت باهاش بحث نکردم اصلا ادمی نیستم که اهل بحث و حرف بد باشم و عصبی هم نیستم . دو تا پسر دارم تا اینکه این ماه پریود نشدم بهش دو هفته قبل میگم مریض نشدم میگه ما که همش از کان... استفاده کردیم امکان نداره بچه در کار باشه حالا نهایتا دوسه بار بدون اون بوده که اونم اولا نریخته نهایتا هم چند قطره با چند قطره که بچه نمیاد میگه من که این بچه رو نمیخوام چون بچه من نیست . اخه ادم اینقدر وقیح و بیشعور بخدا من که سالهاست تو دلم نمیبخشمش چون تا تونسته عذابم داده . شبش که حرف رو زد اونقدر ناراحت شدم بجایی که بزنم دهنش و باهاش قهر کنم رفتم منت کشی و روز بعدش احمق اشتی کرد گفتم من همسرتم این چه حرفیه که به من میزنی پس بچه اگه بخاطر منو تو نیومده از کجا اومده میگه . حرفای منو جدی نگیر حالا یه چیزی گفتم تو خیلی سخت میگیری نفهم یه عذرخواهی هم نکرد. تا اینکه دیروز هم باز میگه من که هر چی فکر میکنم امکان نداره از من بچه دار شده باشی با یکی دو قطره که کسی حامله نمیشه بخدا اعصابم خورده نمیدونم چیکار کنم این ادم رو با این طرز فکرش . از طرفی بچه دوست دارم از طرفی هم میگم خداکنه اینبار نشه تا دهن این ادم بسته بشه. شماها بگین من چیکار کنم خیلی داغونم. با دوستم که حرف زدم میگه اون میدونه تو هیچوقت عصبی نمیشی از دستش با این حرفاش میخواد عصبی و داغونت کنه . امروز صبح بی بی چک گذاشتم مثبت شد دوستان همین که به همسرم گفتم مثبته گفت باید سقط کنی من این بچه رو نمیخوام ما که همش جلوگیری داشتیم اینهمه مراقب بودم من بچه زورکی نمیخوام میگه باید بری دکتر سقط کنی نه شرایط مالی و تربیتی این سومی رو داریم نه بچه ای که به زور بهم تحمیل بشه رو میخوام. توروخدا بگین من چیکار کنم دارم دیوونه میشم
ببخشید این تاپیک دومه که میزنم.
