بخاطر بعضی رفتاراش داره حالم ازش بهم میخوره
نمیدونم احساس میکنم دوسداشتنش زر مفته
مثلا من چند روز قبل گفتم یه کرم واسم بخره نخریده و هی بهانه نداشتن میاره
یا شیر اشپزخونه یه ماه خراب بود شیر خریده بود تو مغازه گذاشته بود و هر شب میومد نمیاوردش میگفت یادم میره دقیق ده روز شیر تو مغازه بود تا دیشب خودم یادآوری کردم بهش
بعد دیروز گ خونه مادرشوهرم بودیم به برادر زادش قول داده بود ک براش شکلات بخره شبش اومد با یه عالمه شکلات
بخدا حسودی نمیکنم با خودم میگم چجوری فقط واسه چیزای مربوط به من فراموش کاره
یا ما یه آکواریوم داغون داشتیم ک توش پر ماهی بود من هی میگفتم عوضش کن نکرد
منم گفتم خرابه بذارش تو حیاط ک خونه بوی بد میگیره
بعد دیشب. داشت میشستش گفت ماهیا و میبرم مغازه همه رو
گفتم خب چند تا بزرگترش بذار باشه یه تنگ بخر بذارم تو خونه گفت باشه
بعد صبح دیدم هرررررچی ماهی قشنگ و زینتی جدا کرده برای مغازش
دو سه تا اشغالی واسه من گذاشته
فهمید ناراحت شدم فقط تا دم رفتن محبت حال بهم زن میکرد ولی من اون لحظه حالم داشت ازش بهم میخورد