برای سیسمونی بازم خودم خریدم
و آخرش پانزده میلیون پول برام موند
به بهانه های مختلف میگفت پول بهم بده
شوهرم پولداره
از اولش هم پولدار بود
ولی چشم طمع به مال مردم داره
متاسفانه
تا سال نود و پنج سر یه مشکل مالی یک ماه سرم رو خورد دست رو قرآن گذاشت و گفت اگه پولت رو بدی یه ساله برمیگردونم
یک ماه گریه و زاری و قسم و ...
پول رو دادم
خونه دهره چهار میلیارد
ماشین چهارصد میلیون
کلی پول و ...
حتی یه دوچرخه هم به نامم نکرد
بعد از سه سال هرچی بهش میگم پولم رو بده
عین خیالش نیست
الان یه هفته هست جنگ داریم تو خونه
خداییش پول من به این مرد که پولدار هست حلاله
پول من خوردن داره