عاره
۱۵ سال پیش خالم مجرد بود برای همین اومد خونه ما به دوس پسرش گفت بیل تو حیاط حرف بزنیم قصدشونم ازدواج بود...
حالا همسایه مون میاد پیش بابام میگه مواظب زنت باش یه مردی اومده بود خونتون وقتی نبودی......خدا از ش نگذره..
بابامم خدارشکر از چشاشم بیشتر ب مامانم اعتماد داش مامانمم همه چیو تعریف کرد...
تهمت خییییییلی بده
ایشا..داغ بهترین کسشو ببینه خیلی احمق بود....حسود بود
ابروی مارو تو اون محل برد...
با وضع مالی بد از اونجا پاشدیم اومدیم یه منطقه دیگه.......