داداشم یه دوست دختر داره که نه از نظر سطح فرهنگی نه خانوادگی نه مذهبی هیچیمون به هم نمیخوره در حدی که دین ها متفاوته شما تا این حد فرض کنین(نمیگم ما خوبیم یا اونا خوبن ما اختلاف داریم!) بعد علاوه بر همه ی این ها دختره اصلا اخلاق نداره و خیلی ناز نازیه و همش با داداشم قهر می‌کنه بخدا عین حرفای داداشم هست حالا دختره فروشنده ی مغازه داداشم هم هست یعنی اول اومده برای فروشندگی بعد کم کم با داداشم دوست شده و با توجه به شناختی که از داداشم دارم و طبق گفته ی خود داداشم دختره پیشنهاد دوستی رو حتی داده...نمیگم دختر بدیه نه خداوکیلی داداشم رو هم خیلی دوست داره ولی خوب فک نمیکنم کیس ازدواج داداشم هیچ وقت بوده باشه... بعد حالا داداشم یکی از دختر های فامیل که هم سطح خودمون هست رو انتخاب کرده و یروز داشتیم در مورد این دختره حرف می‌زدیم تو خونه که او حتی خجالت می‌کشید چجوری بخاد با دختره آشنا بشه که بعد بریم خواستگاری ادامه ی بحثمون رو تو واتس صحبت کردیم..حالا این فروشنده ی داداشم بعد یک هفته رفته تو گوشی داداشم چتامون رو خونده منو مامانم رو که بلاک کرده تو گوشیش بعد به داداشم پیام داده دیگه مزاحمم نشو بعد رفته کل مغازه ها پاساژ ابرو داداشم رو برده...😔 که دختر بازه فلانه و او دیگه نمیخاد اونجا فروشنده باشه..حالا مامانم اومده با من دعوا که تقصیر توهه و تو نباید این حرفا رو به داداشت می‌زدی تو چت در صورتی که خوب حضوری هم می‌زدیم من میگم یا داداشم میدید دختره فضوله باید پاک میکرد چتا رو یا گوشیش رو لااقل رمز دار میکرد غیر از اینه..مامانم میگه زنگش بزن عذر خواهی کن من گفتم عمرا..الان اسکرین چتم با داداشم رو هم میزارم چیز بدی نگفتم فقط گفتم اگه واقعا خوشت میاد ازش بهش پیام بده و بگو میتونیم برای ازدواج با هم بیشتر آشنا بشیم...
خب وقتی قرارشون ازدواج نبوده
همون بهتر که اینطوری از زندگی داداشت رفت بیرون
حالا شما پیش ایشون بد بشی چه اهمیتی داره
میره و‌دیگه ارتباطی ندارید
عجب
اشکال نداره خودتو ناراحت نکن بابا
وا با داداش خودشم ادم نمیتونه حرف بزنه دو کلمه.عزیزم عدرخواهی چی،داداشت طرفو نمیخواد دنبال کیس ازدواجه به شما چه
نه اصلا کاری به او نداشتم به داداشم داشتم میگفتم به این کیس ازدواجه پیام بده که از شما خوشم اومده میتونیم با هم بیشتر آشنا بشیم و اینکه خانوادش هم داداشم رو قبول میکنن و اینکه اگه دختره قبول کرد آشنا بشن برن با هم پیش مشاور و...اصلا اسمی هم از او نبرده بودم..
بخدا من اولش تو کتم نمی‌رفت که بخام به داداشم مشاوره بدم هی گفتم مگه فریده چشه و... ولی خود داداشم گفت خانوادش خیلی خوب نیستن باباش معتاده خودش فلان و ...وقتی فهمیدم اکی نمیخادش برای ازدواج من قبول کردم ولی من اصلا دو به هم زن نیستم خداله سرساهده
استاتر بااجازه ت ..
عاجزانه التماستون میکنم بخاطر خدا تواین تاپیک پست بزاریدhttps://www.ninisite.com/discussion/topic/3263840/بخاطر-خدا-پربازدیدش-کنید-همه-ی-مردم-ایران-ورامین
ارسال نظر شما
