درصورتی اونور خواهرشوهرام هوامو اینقد دارن وقتی شوهرم نیست ده بار زنگ میزنن اگه کاری داشته باشم انجام میدن هوای بچهدهامو دارن نمیگم پدر ومادرم کلا بدن اما چون بابام میخواست جشن عقد واسمون بگیره من وشوهرم گفتیم ساده میخوایم باهامون بد شدن سر مهریه ام بابام قول داد هرچی خودمون توافق کنیم اما بعدش زد زیرش بخاطر همین شوهرم باهاش یه کم بحثش شد حالا همش میگه شوهرت غده وفلانه بهمانه