سلام دوستان ما یه دوست خانوادگی داریم هم حسوده هم فضول..زیر و بم همه چیزو میکشه بیرون..دخترش هم همسن منه تو یه مدرسه بودیم.من اگر یه کتابی چیزی میخریدم اونااز حرص میترکیدن.و مادره حتمااااا باید برای دخترش عین کتاب منو میخرید.سر نمره سر همه چی اگه من بالاتر بودم اونا حرص میخوردن..اما مامانم بااینکه باور داره اینا حسودن اما همچنان ادامه میده به دوستیش با اینا.ینی من انگشت تو دماغم میکنم مامانم میره میگه بهشون.هی من میگم خوشم نمیاد اینا بدونن هی میگه مگه چیه عیبی نداره اما اونا کوچیکترین کاری که میکنن و بیرون رفتناشونم به ما نمیگن چون مامانم فضول نیست اما مامان اون همش میپرسه با کی رفتی بیرون کی رفتی چرا رفتی چطوری رفتی ساعت چند رفتی..همرو میپرسه..مسئله یکی ایناان که چیکار کنم این رابطه قطع بشه و اینکه مامانم من هرکاری میکنم نره به اونا بگه.دیگه خسته شدم از بس حرص خوردم