دوستیا سلام
من یه مشکل دارم و اینکه اصلا نمیتونم جلو اشکمو بگیرم وقتی کسی کوچیک ترین حرف میزنه یا تیجه و کنایه میندازه
مثلا امروز پدر شوهرم خیلی مرد خود مختار و خشک اخلاقیه کلا دوست داره کوچیکت کنه و برگشت ب من گف خونه فاطمه اینا رو میگم ک فلان جاس و با مسخره اخه خونه ما بالا نیس ولی همچین پایین هم نیست و از هر لحاظ تقریبا به روزه اما محله اسم قشنگی نداره و ب کنایه گفت و خیلی خیلی خیلیییی ناراحت شدم کلا دوس داره ب بقیه تو سری بزنه سر اشپزی کردنم شوهرم گف لاغر شدم باباش گف خب زنت لقمه بگیره بزاره تو ماشین برات و بعد گف مگ چی درست میکنه فاطمه اب بلانسبت شما ریقک درست میکنه مثلا میخاد شوخی کنه... بچه ها واقعا ناراحتم شوهرم چیزی جواب نمیده منم ب احترامش نمیدم نمیدونید چقد راه میام با این خونواده ولی چی جوابمه...