من تحت درمانم برای افسردگی و. اضطراب.حالم خیلی متغیره.همه فک میکنن خیلی حالم خوبه اما همسرم که در طول روز یا هفته خیلی پیشمه یهو گریه هامو یبینه یا یهو متوجه میشه غمگینم و حال ندارم.همش میگه پیش دیگران بگو بخندی با من اینطوری و سی روز ماه 25 روز افسرده ای بقیه اشم به زور خوبی...خیلی تلاش میکنم پیشش خوب باشم اما یهو نمیتونم خودمو کنترل کنم و اشکم جاری میشه هرچند تلاش میکنم نبینه ..ازینکه نمیتونه بفهمه با اینکه بارها بهش توضیح دادم.خیلی احساس بی پناهی میکنم.