اول خودم میگمم رفته بودبم خونه یکی از اقوام واسه شب نشینی موقع بلند شدن خالم گفت عینکم نیست ما هم همگی باهم افتادیم تو جون خونه حالا نگرد کی بگرد یهویی پسر خالم از در اومد تو گفت دنبال چی میگردید گفتیم دنبال عینک خاله یهویی گغت عه عینکش که رو چشمشه😐😐😐 خلاصه اونجا بود که فهمیدیم چه خانواده باهوش داریم ما😂😂😂
🙄
این سوتی بود 😁
شما هم اگه خاطره جالبی دارید بیاید تعریف کنید
😂😂😂😂
جلو دختر خواهرشوهرم گوزیدم
😂 😂 😂 من زیاد سوتی میدم. مثلا میرم ب طرف میگم دیشب فلانی پشت سرتون فلان چیزو میگف. 😂 😂 بی اختیار میگم بخدا. قصد دوبهم زنی ندارم
الان اینجا میشه توپخونه
گوزوها میریزن بیرون😐😑
توی خواستگاری چادر وارونه پوشیدم😂😂😂
بایه ابرو رفتم بیرون
یادم نیست چرا
زیاد داشتم اما یادم نیست
منم مثه تو یبار گوشی دستم بود در ب در دنبالش میگشتم زنگ زدم داداشم گوشیم دست توعه؟ گف نه گفتم نیس گف پس الان باچی داری حرف میزنی اونجا بود ک ضایع شدم ولی خودمو نباختم گفتم میخاستم امتحانت کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
