از کمبود توجه دارم میمیرم

دلاژین

عضویت: 1398/06/27

تعداد پست: 212

از کی

1398/06/27

|

02:41

1 نفر لایک کرده اند ...

14fffff

عضویت: 1398/05/08

تعداد پست: 2578

منم همينطور😭😭😭

شاید آن روز که سهراب نوشت:“تا شقایق هست زندگی باید کرد” خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت:هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس جای یک گل خالیست....زندگی بی مهدی زندگی با غمهاست.... تا نیایی گره از کار بشر وا نشود.....درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود...🌺🌺🌺🌺السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)🌺🌺❤️❤️

1398/06/27

|

02:41

1 نفر لایک کرده اند ...

sepi_tow

عضویت: 1397/04/29

تعداد پست: 12547

😶😶😶😶

یه وکیل - مهندسِ فمینیستِ محیط زیستیِ آچار به دست که عاشقِ حیوانات و زندگیه #حامی_حیوانات #وگان #childfree

1398/06/27

|

02:41

0 نفر لایک کرده اند ...

یاس1400

عضویت: 1397/03/12

تعداد پست: 2816

منم از شوهرم

1398/06/27

|

02:41

3 نفر لایک کرده اند ...

5677zizi

عضویت: 1398/04/09

تعداد پست: 4248

از کی

میشه واسه رسیدین به آرزوم صلوات بفرستی تیکره رسیدن به مراد دلمه .خدایا شکرت

1398/06/27

|

02:41

0 نفر لایک کرده اند ...

فندق_سفید2

مدیر استارتر

عضویت: 1397/11/10

تعداد پست: 9696

انقد عصبیم و بی حوصله ک نمیتونم ب بچم برسم

حئصلشو ندارم و همش سرشداد میزنم

😭😭😭

1398/06/27

|

02:42

2 نفر لایک کرده اند ...

فندق_سفید2

مدیر استارتر

عضویت: 1397/11/10

تعداد پست: 9696

از کی

شوهرم

1398/06/27

|

02:42

0 نفر لایک کرده اند ...

14fffff

عضویت: 1398/05/08

تعداد پست: 2578

منم همينطور😭😭😭

البته من كسيو ندارم كه بهم توجه كنه به خاطر همين دارم مى ميرم😂

شاید آن روز که سهراب نوشت:“تا شقایق هست زندگی باید کرد” خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت:هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس جای یک گل خالیست....زندگی بی مهدی زندگی با غمهاست.... تا نیایی گره از کار بشر وا نشود.....درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود...🌺🌺🌺🌺السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)🌺🌺❤️❤️

1398/06/27

|

02:42

1 نفر لایک کرده اند ...

___آرامش___

عضویت: 1397/09/02

تعداد پست: 5854

متاسفانه نمی میری....فقط تهش مثل ربات میشی بی احساس

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

1398/06/27

|

02:42

1 نفر لایک کرده اند ...