دوستان من و ابجیم جاریم ابجیم خیلی رو مخه...فک نکنین بخاطر کلمه جاریه ها....کلارفتاراش و حرفاش رو مخه...اینو من تنها هم نمیگم.....الانم تو ی شهریم..منم دلم نمیخواد زیاد ببینمش....برعکس اونا همینطور میگن ما بیایم...من دانشجو ام و باردار ی ذره درک نداره...با بچه 4 ماهه پامیشه میاد خونه من منم ویار بچه هم نق میزنه....شب بیدار....چون خواهرمم هست همه توقع دارن از جمله خانواده ک کلا من هوای اونو داشته باشم..من کوچیکترم ازش....خدایی خیلی رو مخه...بگین چیکارکنم...مثلا این بار اخری اومده خونمون شب پوشک بچه عوص کرده دیگه پوشکش نکرده صب با گریه اش بیدار شدم تا فرشو کثیف کرده ...بعدم بهش میگم میگه بچس خب...خودتم فردا میاری...نه شما بگین من باید دستشویی بچه اون تحمل کنم چون خودمم سال دیگه بچه دار میشم...؟؟..رعایت نجسی پاکی نمیکنه...ما سرویس بهداشتیمون داخله خونه هست بعد من دمپایی گذاشتم این اول وارد میشه بعد دمپایی میپوشه....چکار کنمهر کاری هم میکنه هی مامانمینا میگن اشکال نداره تو درکش کن😕.....
کلا جلو یکی هم ادم صایع میکنه...حرفم بزنی منظورو اشتباه میگیره...بیشتر مشکلات من با مادر شوهرمم ب خاطر اونه...یعنی الان دیگه زنگ نمیزنم ب مادر شوهر چون میخواد گله ابجیمو بکنه همش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اصلا میبینمش اعصابم قاطی میشه....خیلی هم لوسه...ی بچه میخواد نگه داره شوهرشم نظامی هر 1 روز کامل سر کار2 روز خونه هست...همه کارای بچه اون میکنه...ولی این خسته میشه..ی دکتر من باید برم ببرم...یهو بچه مریص میشه شوهرشم نیست یا میخواد بره سر کار میگن پریم خونه منه بدخت