همسرم بهم گفت، تو بهترین بچه این بیمارستان رو به دنیا آوردی، مطمئن باش. غضه نخور، منم مثل کوه پشت سرتم.
(پسر دومم با یه بیماری مادر زادی به دنیا اومد که تا لحظه زایمان بی خبر بودیم ازش، به همین خاطر سرش به شدت بزرگ و دِفُرمه و کبود بود و همون لحظه اول با آمبولانس بردنش رادیولوژی و درمانش 6 ماه طول کشید البته دکترها می گفتن تا 7 سالگی طول میکشه.) همزمان با من ده تا خانم دیگه زایمان کرده بودن و خدارو شکر همه بچه هاشون سالم بودن ولی من و همسرم خیلی دلمون شکسته بود.
پسرم توی 31 روزگی 5 روز تو آی سی یو موند و نمیزاشتن شیرش بدم.