ماه پیش بستری بودم یهو حالم بد شد حالت تشنج گرفتم دستو پاهام قفل شد زنگ زدم نامزدم خواب بود با حالت جیغ بش گفتم بیا پیشم دارم میمیرم حالم بده اونم مستقیم رفته خاسته بره بیرون کلش صاف خرده به در همونجا پس افتاده بعد بابام رفته بلندش کرده تو همون حالت نیم خیز از دست بابام فرار کرده اومده سمت من ولی وقتی رسید پیشم خیلی حالم از خودش بهتر بود بیچاره😂
این تاپیک از یه پیج دیگه دیدم گفتم منم بزارم چون متاسفانه اون پیج زیاد دیده نشد حیفم اومد نزارم دلم خاطره های خنده دار میخاد نشد همش تاپیک خیانت
حالا بابات نمیتونست بدادت برسه ک زنگ زدی نامزدت 😓
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
من شوهرم حمومه میرم درو وا میکنم‌پخ میکنم در میرم
از پشت در کلی داد و بیداد میکنه😂😂
یادم نیس😂
الان پسرم خیلی عصبانیم کرد ولی با این تاپیک کلی خندیدم😂😂😂😂
وای من یک بار تو تاریکی اومدن شوهرمو بترسونم ...اشتباهی پدرشوهرمو ترسوندم ..گفت باباجان یه لیوان آب بده تا قلبم وا ینستاده ...😂😂😂😂😂
ميرم تو كمد قايم ميشم مياد لباس برداره يه شال ميندازم رو سرم ميپرم بيرون😁
بجه بودم که مامانم منو برد خونه باباش قهر کرده بود .منم ظهر وقتی خواب بودن رو فرشا جیش کردم اونم بیدار شد کلی بابام رو مورد لطف قرار داد و خوابید . اونروز بارون شدیدی میومد در راهرو باز بود منم قهر کردم رفتم پشت اهنای توحیاط زیر بارون نشستم گریه کردم بعد شنیدم همه جیغ میزنن دنبالم میگردن مامانم دیوونه شده بود 😃 همه کوچه هارو گشتن اما من نگفتم اینجام اخرش بابا بزرگم پیدام کرد و اوردنم تو وقتی برگشتم مادر بزرگم تنگ اب بزرگ اب قند برا همشون درست کرد همون جا باز شاشیدم 😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
