صبح بردمش بیرون یه هوایی بهش بخوره، یه ساعت بیرون بودیم و با بچه ها داشت بازی میکرد دیگه خسته شده بودم و هرچی ازش دور شدم ک دارم من میرم نیومد ، حتی بچه ها بهش گفتن برو جای مامانت باز هم گوش نداد ، بهش گفتم بریم بستنی بخریم و بعد بریم خونه یا بیا بریم حموم آب بازی نیومد، و مجبور شدم ب زور بغلش کنم و بیارمش ☹️ اینجور مواقع باید چکار کرد؟
باید زمان براش اعلام کنی یک دفعه نباید از بازی جداش کنی مثلا صداش کنی و بگی ۲۰ دقیقه دیگه میریم ...
امضات
آیا معنی کلمه سپاس را میدانید ؟ سپاس کلمه ای ایرانیست و یادگار زرتشت که همواره میگفت سه چیز را پاس دارید:پندار نیک ( پاس یک ) گفتار نیک ( پاس دو ) کردار نیک ( پاس سه)...سه پاس ؛ پاسداشت و پاسداری از سه نیک. ایرانیان با گفتن " سپاس " به یکدیگر یاداور این سه مورد مهم میشدند.
قبل رفتن بهش توضیح دادم 🙁 ولی انگار آب توی هاونگ کوبیدن بود
من چند باری که رفتم با ماشین بردمش یا یکی دوبارم با دوچرخه.اکثرا هم برای اخر تفریح یه خوراکی گذاشتم چون بلخره بازی میکنه گشنه یا تشنه میشه.بهش میگم بریم ت. ماشین ممه بخور چون بچه ها رو در حال خوردن خوراکی میبینه میاد بعدم تو ماشین میگم بریم که بابایی داره میاد خونه قدم به قدم میبرمش خونه.ولی پیش اومده رفتیم تا مارکت سر کوچه با هلاکت اوردمش خونه😂
دقیقا نزدیک ۲۰ دقیقه بود ک بهش گفتم و منتظر شدم خودش بیاد، حتی ازش دور هم شدم اما گوش نداد به قول شم ...
بله هنوز برای درک مفهوم زمان کوچیکِ
زنانی که کتاب میخوانندبرای جوامع نابرابر و مرد سالار خطرناکند.زیرا آنها با مطالعه میتواننددنیایی بهتر را تصور و برای به وجود آوردنش مبارزه کنند! (لینک گروه تلگرام مشاوره @visionclinic)
من بخودم باشه صبح تا شب میبرمش توپارک کیف کنه سیر پارکبشه شوهرم غرمیزنه
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
ولی میدونین تو پارک وموقع بازی چیشون قشنگه؟؟این لپای سرخشون و خنده های از ته دلشون ینی خوشی به ادم میده بیا و ببین
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
اخ گفتی دقیقاااا منم هم ترسوندمش ، گفتم نگاه ماشین پلیس اومده دعوات کنه، گوش نداد، یه بچه بزرگتر هم ...
نه نزار بترسونن منم روشم اشتباه بود دور از جونتون هر سگی رد میشد میگفتم این بچه رو دعوا کن تا بیاد یک بار تو شمال یک خری یک دادی سر بچم زد که تا صبح هق هق میکرد طوری که رفتم جلو گفتم تمام داغ دنیا رو سر بچه من خالی میکنی بعد از اون اجازه ندادم.چون اعتماد به نفسشون میاد پایین.از پلیس هم نترسون خدایی نکرده گم بشن یا مشکلی پیش بیاد نمیرن سمت پلیس دیگه
ولی میدونین تو پارک وموقع بازی چیشون قشنگه؟؟این لپای سرخشون و خنده های از ته دلشون ینی خوشی به ادم م ...
اخ گفتی دقیقاااا 👼👼👼👼 مخصوصا پسر من بچه های دیگه رومیبینه هم سن خودشن یا کوچیکتره بغلشون میکنه بوسشون میکنه دستشونو میگیره باهم راه میرم آدم کیف میکنه
اخ گفتی دقیقاااا 👼👼👼👼 مخصوصا پسر من بچه های دیگه رومیبینه هم سن خودشن یا کوچیکتره بغلشون میکنه ...
دقیقا پسر منم هی میره میگه نااااز نااااز من هی وسوسه میشم یه خواهری داداشی چیزی براش بیارم باز میام خونه توبه میکنم😂😂😂هی تودلم میگم کاش دوقلو بود تنها نبود خخخخ
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
منم هر دفعه دلم قنج میره 😇 ولی میگم تا من باردار شم و دنیا بیاد پسرم دیگه حواسش به بچه کوچولو نیست ...
خخخخخ اینم هست😂😂😂😂
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....