من قبلا تاپیکای شما رو خوندم
به نظرم داری اشتباه می کنی
الان شوهر من لیسانسه ولی همش میگم کاش دیپلم بود ولی یه کم اخلاق و شعور داشت
کارمندم هست ولی شغل و تحصیلات باعث نمیشه یه آدم خوب باشه تازه اهل نمازم هست
ولی هیچ کدوم به درد نمی خوره
وقتی من بعد چهار سال یه بار نتونستم خانوادمو دعوت کنم خونم یا موقع به دنیا اومدن بچم مامانمو راه نداد خونه و خیلی چیزای دیگه
نه عزیزم اون بهانه اورده از سر بازت کنه. خیانت کرده تو خودت رو از عشق زیاد زدی به اون راه .منم تقریبا شرایط شمارو داشتم . منتهاش مال من پدر بی شرفش راضی نشد زنگ زد بهم ابادم کرد. پسره بهم گفت بیا باهم فرار کنیم بریم با عموم و زنموم عقد کنیم مجبور میشن قبول کنن. من گفتم نه . هنوزم یادم میاد یک حس تنفر و عشق قاطی میاد تو دلم. ولی همین الان اگه منو بزارن بین شوهرمو اون اقا قطعا میرم طرف شوهرم. چون بهش عادت کردم و کم کم عاشقش شدم .
