قهریم. من خونه مامانمم. پیام داد بدون سلام گفت واسه سه شنبه وقت مشاوره گرفتم.
دوساعت پیش پیام دادم گفتم میخوام برم خونه لباس بردارم. الان تازه دید جواب داد گفت به من چه. یکم بعدش انگار وحشیتش خوابید نوشت هروقت خواستی بیا بردار چرا به من میگی.
چقد دلم گرفته. با چه عشقی خونه گرفتیم. وسیله خریدیم. جهیزیه چیدیم ۶ سال پیش. بعد به چه روری افتادم باید بهش خبر بدم کی میام لباس بردارم. که از دیدن چهره من خاطرشون مکدر نشه. چون دوست نداره منو ببینه. وقتی داشتم میومدم خونه بابام بهم گفت هرموقع دوس داشتی خونه باشی بگو تعارف نکن!!!! من میرم خونه مامانم