سلام دوستان،من کارمندم، همیشه سعی میکنم کم خرج کنم و پولامو پس انداز کنم تا بتونیم پیشرفت کنیم،با همین کارم تونستیم اول زندگی بدون کمک بقیه خونه بخریم،شوهرم هم خیلی راضیه ولی از طرفی همش دلش میخواد بره مهمونی و گردش،زنهای خانوادش هم خیلی اهل خرید و تیپ زدن هستن،از اونا خوشش نمیاد ولی از طرفی میخواد خوشتیپ هم باشم و همش باهاشون رفت و آمد کنیم
منم تصمیم گرفتم پس انداز نکنم تا بخواد از اون طرف خرج اونا کنه و بعدم تهش منو بزاره بده و اونا رو ترجیح بده،الان ۹ ماهه یه بازار با من نرفته،فقط میخواد بره خونه مامانش، بعدم من هیچی ندارم مثل گداهام بااینکه کارمندم و کل هفته کار میکنم
تازه وقتا که نیست من همش خونه مامانم اینام،ولی فکر میکنه وضیفشونه،اگه بفهمه یه هزاری برای اونا خرج کردم خودشو میکشه،در حالیکه دائم برای خواهر زاده هاش خرج میکنه
من خودمم یکم خنگم،وقتی آشتی میکنه یادم میره چه کارایی میکنه و باز هی ملاحظه میکنم،ولی واقعا اینبار فهمیدم اشتباه محضه، دیگه برای خودم خرج میکنم یا پس انداز میکنم و بهش نمیگم