سلام دوستان،من کارمندم، همیشه سعی میکنم کم خرج کنم و پولامو پس انداز کنم تا بتونیم پیشرفت کنیم،با همین کارم تونستیم اول زندگی بدون کمک بقیه خونه بخریم،شوهرم هم خیلی راضیه ولی از طرفی همش دلش میخواد بره مهمونی و گردش،زنهای خانوادش هم خیلی اهل خرید و تیپ زدن هستن،از اونا خوشش نمیاد ولی از طرفی میخواد خوشتیپ هم باشم و همش باهاشون رفت و آمد کنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از طرفی از اول ازدواج به خاطر اینکه خواهراش نذاشتن باباش بهش سرمایه کار بده مجبور شد بره شهر دیگه کار کنه و ماهی یه هفته میاد خونه و از هم دوریم،اینبار که اومد مرخصی چون قرار بود خانواده من مهمون کنیم نتونست دو سه روز بره خونه مامانش(محل زندگی مارو خانواده همسرم دو شهر مختلفه)،برای همین بدخلقی کرد و آخرم قهر کرد و مهمونی کنسل شد،اونم رفت خونه مامانش و الان ۴_۵ روز مرخصیش اونجاس