به من خیلی سرکوفت میزنن.خیلی درسخون بودم.ولی نشد یه رشته ی خوب برم.الانم آموزش زبان مرکز استانمون قبول شدم.بابام جواب سلامم نمیده.خیلی دلم شکسته.خیلی زیاد.همه ش دروغه میگن زحمت بکش هر چی شد شد.من شبا دو سه ساعت فقط می خوابیدم.همه ش میخوندم..ولی یه مسایلی پیش اومد.کنکورم خراب شد.اینقدر دلم شکسته.از دست بابام ناراحتم.همه ی عمرم سعی کردم بهترین باشم.تمام دوران تحصیل تقلب نکردم.گفتم بی سواد بار میام.دلم شکسته