بارها شنیدم میگن دختری که تو خیابون گریه میکنه دیگه چیزی برای از دست دادن نداره کاملا این قضیه رو درک کردم
خودم دوبار بدجوری تو خیابون گریه کردم یه بارش بخاطر این بود که مشکل خونوادگی داشتم و از ترس پاشیدن زندگیمون و بدبختی تو خیابون زار زار گریه میکردم که اخرش با تهدید دوستپسرم و کار بیخودی که کرد از ترس ساکت شدم
یه بار دیگه هم ماه قبل که تو محل کار تحقیرم کردن و بیکار شدم اون شب ساعت ۹ و نیم ده شب تو خیابون گریه کردم و همه ارایشم بهم ریخت جرات هم نداشتم به خونوادم بگم قضیه رو مجبور شدم اون موقع شب برم تو پارک بشینم و اشکامو بریزم بعد بیام خونه باز وقتی اومدم خونه تابلو بودم
چه شب وحشتناکی بود همه پسرا فکر میکردن من چه مشکلی دارم که اونجوری گریه میکنم و قیافم اون شکلی شده
چقد برام مزاحمت ایجاد میکردن نامردا😔
چرا تو جامعه ما دخترا امنیت ندارن همینش بیشتر دلمو میسوزونه اخه وقتی یه دختر تو خیابون گریه میکنه اون لحظه به درجه ای رسیده که دست خودش نیست کاراش چرا پسرا درکش نمیکنن و بیشتر سو استفاده میکنن ازش