مادره دلش میخواسته شوهر اسی بیاد دخترشو بگیره ک نشده خخخخ
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
بقیشو گذاشتی لایکم کن
.
لایک لطفا
داستان همچنان ادامه دارد......
خلاصه دیدم ن بابا شوهرم پروتر ازین حرفاست و خودشو زده ب اون راه خودم بلندشدم و گفتم علی اقا (یعنی بلندشو من منتظرم)یهو عموش گفت کجا و بهرحال رفتیم ازونجا و تو ماشین من قهر از رفتار زشت شوهرم و شوهرمم سکوووووت و طلبکار ک چرا بلندم کردی
دلم نمیخاست من سرحرف بازکنم ازطرفی کنجکاو بودم ک اونا کی بودن اخه
لايك كن اسي
....
خلاصه خودش شروع کرد چ رفتاری بود داشتی ابروم رفت الان میگن اختیارش دست خانومشه
گفتم این حرفای پیرمردای ۷۰ساله رو نزن_وقتی دیدی مهمون دارن بهتر نبود زودتر پامیشدیم ما؟ماشالله یکی نبود از پریز برق بکشِ تورو
گفت اوووه بعد سالی اومدم خونه عموم .گفتم وقتی من همراهتم و اونجا اذیتم بهتر نیست نظر منم بخوای
اون خانومم مجال نمیداد ی چای بخورم ۱۰۰سوالی میپرسید حالم بهم خورد از فضولیاش
یهو گفت اخ اره دیدی چ خانومه مهربدنیه😐
