از حدود سی و دوسه سالگی به عنوان طرف گفتگو در برخی از خواستگاریها شرکت میکردم
در یکی از این مراسمات ، من داماد رو ندیده بودم ولی پدرش را خیلی دوست میداشتم
قرارشد از طرف خانواده ایشون با خانواده عروس صحبت کنم
مهریه شد 214 سکه
به پدر داماد گفتم شما هم باید در کنار نعهد پرداخت عندالمطالبه ، انگشت و مهر کنی
- چرا من؟
- مگه شما از آقا پسر تمجید و تعریف نکردی؟!
- خوب کردم - اما ایشون خودشون این مهریه رو پیشنهاد دادند....
- اما شما قبل تر از این از عقل و منطق ایشون حسابی تمجید کردی
-... یکوتی در مجلس حاکم شد
خانواده عروس مانده بودن من الان طرفدار کی هستم
وقتی گفتم درسته من طرف گفتگوی خانواده دامادم ، اما طرف حق هم هستم
مجلس نیمه تمام رها شد و قرار شد داماد و خانواده فکر کنن ...
در جلسه سوم مهریه شد 75 سکه و پدر داماد هم طی نامه پیوست جدا که در محضرخانه نیز ثبت شد، همراه پسرش مهریه را متقبل شد
خانواده داماد عزیز
یا از پسرت تبلیغ و تمجید نکن .. یا همراه او متعهد شو
خانواده عروس محترم
ازدواج و سپید پوشی انقدر نمی ارزد دخترت را به مسیر موهوم و پرسنگلاخ بفرستی... دختر است.. معصوم و جگرگوشه
امضا- یوسف-گرگان