#دختری_باموهای_سپید_در_دهه_دوم_زندگی_اش
#پارت_۳
#شیرین.قلیوند
پامو بستند و یه نسخه هم نوشتند برای تسکین درد
جایی که ماشین از روش رد شده بود کاملا کبود بود
آقایی که اصلا نمیدانستم اسمش را
رفته بود صندوق
چادر و کیفم دستش بود
پای چپم بسته شده ام را روی تخت گذاشتم
و پای راستم را از استرس میان زمین و هوا تکان میدادم
از شدت سرما بود یا گریه
آب دماغم بند نمیآمدم
با دستم هی دماغمو میکشیدم بالا
+بفرمایین
سمت صدا برگشتم
صدای گیرای مردانه داشت
دستمال حریر سفید آبی سمتم گرفته بود
_نه لازم نیس
+تمیزه.همیشه برای مریضام از اینا کادو میارم
کلمه مریضام باعث آرامشم شد و با لبخندی کوتاه دستمال را گرفتم
+پات چیشده
_تصادف کردم
+پس ضارب کو
شونه آمو انداختم بالا و گفتم نمیدونم
اینجام.نترسین رفته بودم صندوق
تا صداشو شنیدم از تخت اومدم پایین
_تموم شد؟
اره..کیفمو گرفتم
چادرمو تا کرده بود و انداخته بود روی دستش
_هنوز خیسه،سرما میخورین
با دست اشاره کرد بفرمایید
لنگ لنگان تا در خروجی رفتم
پرونده رو گرفت سمتم
_همین جا وایسین
من ماشینو بیارم
اذیت نشین
+نه ممنون،با آژانس میرم تا اینجا هم زحمتتون دادم
_چه زحمتی،من ضاربم
با پوزخندی گفتم حواس خودم پرت بود شماره کارت بدین همه هزینه ها رو هم تقدیم میکنم
با اخمی عجیب برگشتم سمتم،ابروی چپش بالا بود و چشماشو ریزکرده بود
_میشه خواهش کنم وایسین
من برم اون لعنتی رو تا این جا بیارم تا شما بزرگوار رو برسونم.میشه؟؟
میشه اخررو محکمتر ادا کرد
با اخم گفتم آره میشه
دو قدم رفت
در اتوماتیک وا شد و برگشت
بیرون سرده همینجا وایسین
معده ام میسوخت
صدای معده ام و قیلی ویلی رفتنش کاملا مشهود بود
کاش کیفم دستم بود یه چیزی میخریدم
چرا کیفمو برد
لابد گرو ورداشته
جای ضارب و مضروب عوض شده
هی...هی عمیقی کشیدم
و منتظر ماندم
چه زود به تنهایی خو گرفته بودم
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
با تک بوق فهمیدم آمده
پامو میکشیدم
پام رو بسته بودن و کفش اندازه پام نبود
فقط انگشتامو به زور جا داده بودم تا کثیف کاری نشه
سوز هوا بیشتر شده بود
آدرس رو دادم
و حرکت کرد
هوا تاریکتر شده بود
ستاره ای در آسمان نبود
شهر خلوت تر شده بود
وقتی رسیدیم
سرکوچه دلم ریخت
دلم بی هوا ریخت
پاهام میلرزید
دستام میلرزید
برگشت تا کیف را از صندلی عقب بردارد
پیاده شدم
کیف و چادر و پوشه عکس رو گرفت سمتم
_ذستتون میلرزه
+هوا سرده.ممنون بابت همه زحمتاتون
در رو باز کردم
و با سر تشکر کردم و رفت