من چندماهه عروسي كردم
٦ماهه حاملم
از بس ويار و لكه بيني و استرس داشتم نابود شدم
جديدا كمردرد و تنگي نفس و عفونتم دارم
واسه كاراي خودمون دوتام واقعا اذيت ميشم
حالا امشب عموي شوهرم گفته ميخايم با پسرم ي شب شام بيايم خونتون اونا بيان پدر شوهر مادر شوهر و شايد برادر شوهرمم بياد
خيلي زياد ميشن حدود ١٥نفر
اصلا بلد نبستم غذا بپزم
نميتونم سرپا وايسم
حتي ظرف ب اين تعداد ندارم سرويسم ١٢نفرس
چيكار كنم اصلا شرايطشو ندارم
فردا قراره برم دكتر ميخام الكي بگم دكتر معاينم كرده گفته بچه پايينه بايد خيلي استراحت كني اصلا سرپا واينسي وگرنه مجبور ميشيم سركلاژ كنيم اين خوبه يا چي بگم؟
ميدونم مهمون حبيب خداس و خودمم دوست دارم ولي بخدا داغونم اصلا شرايطشو ندارم چيكار كنم 😭😭😭😭😭😭
جالب اينجاس اينا ر جريان همه ي تهوع و...من بودن نميدونم چرا تصميم گرفتن خودشونو دعوت كنن