بعد یماه اومدم خونه بابام تهران....دیروز شوهرم منو رسوند امروز عصر برگشت قم...حالا من قراره یه هفته بمونم ولی از الان دلتنگ شوهرمم...نمیدونم تا اخر هفته چجوری طاقت بیارم...میخوام دوشنبه برگردم میترسم مامانم اینا ناراحت شن انقد زود برگردم...
اگر کسی را دیدید که از همه چیز لذت میبرد،سخت نمیگیرد،میخنددومیخنداند بی مشکل نیست بلکه اوطوفان هولناکی را پشت سرگزاشته است واکنون قدر داشته هایش را میداند.
منم خیلی وابسته ام مخصوصا از وقتی باردار شدم شوهرم میره سرکار گریه ام میگیره، اما همه بهم میگن نباید بغهمن خیلی دلتنگ میشی و دوریشون براتون سخته اینطوری خیالشون از جانب ما جمع میشه که خیلی بده، نشون بده دلتنگی اما بعد دو روز ، زود بروز نده