خودم عجیب ترین ازدواجی که شنیدم مامانم تعریف میکرد یه دختر عمو پسرعمو همو میخاستن خانواده ها مخالف بودن دو خانواده از لج هم تویه روز رفتن تو یه محضر وپسر و دختر با کسی دیگه عقد کردن چند ماه بعد دوتاشونم جدا شدن باهم ازدواج کردن🤭😐
خیابان پر است از آدم هایی که عطر تو را زده اند اما بوی تو را نمی دهند...🍃
دخترخاله ی بابامم تو شهرستان میشن با یه پسره در ارتباط بود بابای پسره راضی نبود رفته بود در پسره اینا کولی بازی درآورده بود که به چه حقی اجازه نمیدی مسعود بامن ازدواج کنه😀😀😀😀
خیابان پر است از آدم هایی که عطر تو را زده اند اما بوی تو را نمی دهند...🍃
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.