به هیچ چیز علاقه ندارم همش دلم میخاد تنها باشم هیچ مهمونی و تولد و عروسی ای شرکت نمیکنم و همش میگم چرا بچه دار شدم (دخترم ۲ونیم سالش) و به نظرم بچه دار شدن مزخرف ترین کار دنیاست
همش دلم میخاد برم تو اتاق تنهایی با خودم باشم چایی بخورم و هیچ کسیییی نباشه
مادرم گفت بس ک تو خونه موندی افسردگی گرفتی
تصمیم گرفتم برم کلاسی چیزی باشگاه اسم نوشتم و کلاس خیاطی دو ماه به زوررررر رفتم گفتم اولش سخته عادت میکنی ولی نتونستم تحمل کنم دیگه نرفتم
دکتر روانپزشک رفتم برام قرص نوشت یه ماه خوردم و بازم اثری نداشت روز به روز بی انگیزه تر میشم
فقط به دنیا و مرگ و خدا فکر میکنم و میگم کی نوبتم میشه بمیرم و تموم شه همه چی😔😔😔