2726
عنوان

می‌خوام با دوستم قطع رابطه کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 6051 بازدید | 116 پست

بچه ها بعد از این ماجرا من دیگه حسم بهش عوض شده ، دیگه دلیلی نمی بینم دوستیم و باهاش ادامه بدم ، از طرف دیگه کم کم همه تو خونه ماجرا و فهمیدن و خواهرم بعد فهمیدن ماجرا همه ش بهم میگه باهاش رابطه ت رو قطع کن و دیگه نذار بیاد اینجا و منو تحت فشار گذاشته ، از طرف دیگه داداشام هم منو مسخره میکنن و میگن این دوستت هم تورو نمی‌خواسته و سعید و دوست داشته که میومده و دیگه مثل قبل حاضر نیستن وقتی میاد چند ساعت برن تو یه اتاق به خاطرش و راحتیشون گرفته بشه ، می‌دونم از این به بعد بخواد بیاد اذیت میکنن‌ حالا می‌خوام یه جوری که ناراحت نشه بهش بگم رابطه ی دوستیمون تمومه چیکار کنم؟

نگو ک بازم بعد یه مدت گیر داد به داداشت


این موضوع مال سه ماه پیشه ولی ممکنه رابطه ادامه پیدا کنه بازم حرف داداشم و وسط بکشه. اما من دیگه حس خوبی به ندا و دوستیمون ندارم. دلم میخواد خوشبخت بشه و امیدوارم یه ازدواج خوب بکنه اما من دیگه نمیتونم باهاش دوستیم و ادامه بدم. به خدا اگه داداشم خودش عاشقش شده بود اصلا اینکه کلی با هم تفاوت دارند و به هم نمی‌خورن برام مهم نبود. چون تصمیم خود داداشم بوده و من تو کار کسی دخالت نمیکنم. اما حالا چون دوستم این قضیه رو مطرح کرده و داداشم اصلا نمیخواستتش احساس کردم همه ی محبتا و خوبیاش به من دروغی و واسه رسیدن به داداشم بوده. حس مورد سواستفاده قرار گرفتن بهم دست داده و ترجیح میدم بدون اینکه به بی احترامی و برخوردای بد بکشه تموم بشه رابطه مون


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

این موضوع مال سه ماه پیشه ولی ممکنه رابطه ادامه پیدا کنه بازم حرف داداشم و وسط بکشه. اما من دیگه حس ...

به نظر من یه مدت تماساشو جواب ندی و وقتی هم اومد تحویلش نگیری حساب کار دستش میاد،،، البته ک من خودم اصلا نمیتونم یکی بیاد خونم و بهش بی محلی کنم،،، جز یه نفر،،که اونم سر خودمو توی آشپزخونه بند میکنم ک خیلی کنارش نباشم

🌹 "رَبِّ هَب لی مِن لَدُنکَ ذرِّیَّه طیِّبه انَّکَ سمیع الدعاء" 🌹    من به دستای خدا خیره شدم معجزه کرد😍😍خدایا شکرت برای این معجزه،،هزاااااار بار شکرت،، بعد از نه سال و پنج ماه انتظار و تلاش ۹۹/۸/۲۴ ازمایش بارداری م مثبت شد،،،۹۹/۹/۱۵رفتم سونوگرافی و به لطف خدا قلب میوه ی دلم تشکیل شده بود،،۹۹/۱۰/۱۷ هم صدای قلبشو شنیدم و با چشمای لبریز از اشک شوق از خدا خواستم که همه ی اونایی که منتظرن این لحظه رو بچشن و این اشک شوقو بریزن،،اینارو نوشتم تا اونایی که عین خودم منتظرن،،امضامو بخونن و امیدوار بشن به ادامه ی مسیر،،به مسیری ک سخته ولی وقتی صدای قلب بچتو میشنوی تمام اون سختیا رنگ میبازن،،،محتاج دعاتون هستم و دعاگوی همه منتظرا،،خدایا بازم شکرت به عدد تپش های قلبم شکرررررررر،،رب هب لنا من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء،،اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

هر موقع حرف ازدواج میشد دوستم می‌گفت حاضره تو یه اتاق بدون مهریه و بی هیچ توقعی با طرف مقابل زندگی کنه و با هم زندگی و بسازن. اما من میگفتم من نمیتونم آنقدر قانع باشم و دلم میخواد طرفم از خودش خونه داشته باشه و حوصله ی اجاره نشینی و دردسراش و ندارم. اما در مقابل از نظر تحصیلات یا شغل برام مهم نبود خیلی تاپ باشه ، حتی حاضر بودم با کسی که مغازه ی سوپری داره اما آدم سالم و درسته زندگی کنم ولی دوستم برعکس همه ی ادعاش فکرش بالا بالا ها می‌پرید و دست گذاشته بود رو بهترین پسر تو خونه ی ما که هم از نظر تحصیلات و هم آینده ی شغلیش زندگی باهاش تضمین بود. واقعا چقدر مردم با ادعاهاشون فرق دارن

2728
به نظر من یه مدت تماساشو جواب ندی و وقتی هم اومد تحویلش نگیری حساب کار دستش میاد،،، البته ک من خودم ...


منم نمیتونم وقتی کسی میاد خونه بهش بی محلی کنم ، دوست ندارم با یه نفر بازی کنم تا منظورم و بهش بفهمونم ، من آدم رویی هستم ، دارم فکر میکنم به اینکه حقیقت و بهش بگم هم احساسم رو بعد از اون ماجرا هم اینکه خانوادم با رفت و آمدش به خونه مون دیگه راحت کنار نمیان ، به نظرت اینجوری بهتر نیست؟

منم نمیتونم وقتی کسی میاد خونه بهش بی محلی کنم ، دوست ندارم با یه نفر بازی کنم تا منظورم و بهش بفهمو ...

اتفاقا این به نظرم خیلی خوب بود و اول به ذهنم رسید اما گفتم شاید دلت نخواد به این صراحت بگی،،، ینی خودمو جات گذاشتم خیلی سخته،،من باشم یکم به شوخی یکم جدی میگم بهش و بعدم توپو میندازم توی زمین خونواده م ک دیگه مایل نیستن به این رفت و آمد،،،ولی طبیعیه ک ناراحت بشه

🌹 "رَبِّ هَب لی مِن لَدُنکَ ذرِّیَّه طیِّبه انَّکَ سمیع الدعاء" 🌹    من به دستای خدا خیره شدم معجزه کرد😍😍خدایا شکرت برای این معجزه،،هزاااااار بار شکرت،، بعد از نه سال و پنج ماه انتظار و تلاش ۹۹/۸/۲۴ ازمایش بارداری م مثبت شد،،،۹۹/۹/۱۵رفتم سونوگرافی و به لطف خدا قلب میوه ی دلم تشکیل شده بود،،۹۹/۱۰/۱۷ هم صدای قلبشو شنیدم و با چشمای لبریز از اشک شوق از خدا خواستم که همه ی اونایی که منتظرن این لحظه رو بچشن و این اشک شوقو بریزن،،اینارو نوشتم تا اونایی که عین خودم منتظرن،،امضامو بخونن و امیدوار بشن به ادامه ی مسیر،،به مسیری ک سخته ولی وقتی صدای قلب بچتو میشنوی تمام اون سختیا رنگ میبازن،،،محتاج دعاتون هستم و دعاگوی همه منتظرا،،خدایا بازم شکرت به عدد تپش های قلبم شکرررررررر،،رب هب لنا من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء،،اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اتفاقا این به نظرم خیلی خوب بود و اول به ذهنم رسید اما گفتم شاید دلت نخواد به این صراحت بگی،،، ینی خ ...

آره خب ناراحت میشه اما اگه بازم بیاد خونه مون و بهش بی محلی کنم این رفتار هم مسلما ناراحتش میکنه. من فکر میکنم اینکه رابطه تموم بشه برا عزت نفس خودش هم خیلی بهتره. چون خودم اگه جای ندا بودم و همچین کاری میکردم و بعد شنیدن جواب رد از اون پسر دیگه دوست نداشتم تو اون خونه رفت و آمد داشته باشم ، برام سنگین میومد و بالاخره این فکر و پیش خودم میکردم که الان اون خانواده جور دیگه ای به من نگاه میکنن و از روشون شرمنده میشدم.

آره خب ناراحت میشه اما اگه بازم بیاد خونه مون و بهش بی محلی کنم این رفتار هم مسلما ناراحتش میکنه. من ...

اصلا توی این مدت ک از اون ماجرا گذشته تماسی داشتین باهم یا اومده؟؟شاید خودشم دیگه نیاد،، و رفت و آمدو کم کنه،،میخوای ببین حرکت بعدی اون چیه،،اگه همچنان به رفت و آمداش ادامه داد خب باهاش شفاف صحبت کن وگرنه ک شاید خودشم دیگه رابطه رو کم کنه

🌹 "رَبِّ هَب لی مِن لَدُنکَ ذرِّیَّه طیِّبه انَّکَ سمیع الدعاء" 🌹    من به دستای خدا خیره شدم معجزه کرد😍😍خدایا شکرت برای این معجزه،،هزاااااار بار شکرت،، بعد از نه سال و پنج ماه انتظار و تلاش ۹۹/۸/۲۴ ازمایش بارداری م مثبت شد،،،۹۹/۹/۱۵رفتم سونوگرافی و به لطف خدا قلب میوه ی دلم تشکیل شده بود،،۹۹/۱۰/۱۷ هم صدای قلبشو شنیدم و با چشمای لبریز از اشک شوق از خدا خواستم که همه ی اونایی که منتظرن این لحظه رو بچشن و این اشک شوقو بریزن،،اینارو نوشتم تا اونایی که عین خودم منتظرن،،امضامو بخونن و امیدوار بشن به ادامه ی مسیر،،به مسیری ک سخته ولی وقتی صدای قلب بچتو میشنوی تمام اون سختیا رنگ میبازن،،،محتاج دعاتون هستم و دعاگوی همه منتظرا،،خدایا بازم شکرت به عدد تپش های قلبم شکرررررررر،،رب هب لنا من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء،،اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اینکه این قضیه رو مطرح کردم واسه اینه که حدود یه ماه و نیم پیش باز گفت می‌خوام بیام دیدنت و دلم برات تنگ شده و چندبار هم قرار گذاشتیم برای آخر هفته ولی یه قضایایی برای من یا خودش پیش اومد و نشد بیاد. وگرنه اگه خودش دیگه حرفی نمیزد و نمیخواست بیاد مشکل خود به خود حل شده بود. احساس میکنم از یه طرف هم باز میخواد رابطه ادامه داشته باشه که ثابت کنه فقط برای داداشم نمیومده و دوستیش با من براش مهمه ، اما از نظر من فایده نداره و اینا فقط ظاهرسازیه و دوستی ما دیگه تموم شده   

اصلا توی این مدت ک از اون ماجرا گذشته تماسی داشتین باهم یا اومده؟؟شاید خودشم دیگه نیاد،، و رفت و آمد ...


پایین تر نوشتم ، آره بعد اون ماجرا بازم با هم حرف زدیم چتی و پیامکی ، چون نمی‌خواستم حس بدی پیدا کنه از کاری که کرده و فکر کنه ضایع شده باهاش حرف میزدم و بگم خودمم هنوز تصمیم قطعیم و نگرفته بودم برای قطع رابطه اما حالا که موضوع رو همه تو خونه فهمیدن و مخصوصا فشارهای خواهرم برای اینکه دیگه تو خونه راهش ندم و حس بد خودم باعث شده تصمیم قطعیم و واسه تموم کردن رابطه بگیرم. الان رابطه ی من و خواهرم بهتر از همیشه ست و من ترجیح میدم خواهرم و برای خودم نگهدارم تا دوستی که حتی شک دارم محبت و دوستیش بهم واقعی بوده. چون من غیر از خواهرم کسی و ندارم و قراره سهم الارثمون بذاریم رو هم و بعدها با هم تو یه خونه زندگی کنیم و داداشامم میخوان برن پی زندگی خودشون

خواهرم خیلی این داداشم و دوست داره ، اصلا دلش نمی‌خواد هیچوقت ازدواج کنه. از قبل هم با اومدن ندا به خونه مون مشکل داشت دیگه بعد این قضیه تا حرفش پیش میاد میگه دیگه نذار بیاد خونه مون و اصلا رابطه ت و باهاش تموم کن و پشت سرش حرفای بد میزنه و منم با خودش همراه می‌کنه ، دوست ندارم غیبتش و بکنیم و بدش رو بگیم ، اگه رابطه مون تموم شه این حرفا هم تموم میشه

خودموگذاشتم جات واقعا شرایطت سخته ولی ب نظر من یکم ب دوستت فرصت بده ببین بازم بهت اونطوری محبت میکنه یا نه هروقتم دیدیش مثلا بگو دوس دختر داره و فلان میخایم بریم خاستگاری ببین بازم بعدش تو دوستیتون لطمه ای میخوره یا نه اگه نه ک ادامه بده اگه اره ک مشخصه قطع رابطه

کاربر حسنکم هستم😔 گریزانم ازین مردم که با من به ظاهر همدم و یه رنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دوصد پیرایه بستن💔
پایین تر نوشتم ، آره بعد اون ماجرا بازم با هم حرف زدیم چتی و پیامکی ، چون نمی‌خواستم حس بدی پیدا کنه ...

مگه خاهرتون متاهل نیست؟؟؟ ب نظر من اشتباهه تو یه خوته زندگی کردن به هر حال بعدا ازدواج میکنید و سر خونه به مشکل بر میخورید...مسئله دوم اینکه ازین ب بعد قرار با دوستتون رو تو خونه نذارید برید پارک کافی شاپ سینما

کاربر حسنکم هستم😔 گریزانم ازین مردم که با من به ظاهر همدم و یه رنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دوصد پیرایه بستن💔
خودموگذاشتم جات واقعا شرایطت سخته ولی ب نظر من یکم ب دوستت فرصت بده ببین بازم بهت اونطوری محبت میکنه ...



به نظرم کار بی فایده ایه ، اگه بازم مثل قبل محبت کنه فرقی نمیکنه چون دیگه نمیشه باورش کرد ، بعد هم می‌تونه محبتاش بازم برای این باشه که هنوز امید داره که نظر داداشم و عوض کنه. تازه منم بخوام باهاش دوست بمونم خواهرم و برادرام نمیذارن ، اونا دوست ندارن دیگه بیاد ، با اونا چیکار کنم؟

مگه خاهرتون متاهل نیست؟؟؟ ب نظر من اشتباهه تو یه خوته زندگی کردن به هر حال بعدا ازدواج میکنید و سر خ ...




نه خواهرم متاهل نیست ، من ۴ تا خواهر دارم که دوتاشون خیلی از ما بزرگترن و یکیشون بهزیستی و اون یکی هم خونه ی خودشه. من و این خواهرم و ۳ تا برادرام تو یه خونه ایم . داداشام که تصمیم دارن برن برای خودشون. ما هم که شرایط ازدواج و پول برا جهیزیه نداریم ، میخوایم مجرد بمونیم و با هم زندگی کنیم که ترس از تنهایی و مشکلات دیگه نداشته باشیم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز