من نشیته بودم رو مبل سرم توگوشیم بود پسرم تو اشپزخونه پیش مامانم 14ماهشه.بخاطر اینکه صداش درنیاد جارو پوشی داده دستش اونم دستشو کرده تو دهنش با جاروش هم داره بازی میکنخ.بعد رفتم دیدم میگم اخه این چه کاریه بچه رو مریض میکنی،میگه برو بابا خیلی پاستوریزش کردی.انقدر پاستوریزش کردی که 14ماهش راه نمیره😒😒😒😒.میگم اخه چه ربطی داره.میگه بزار بدنش ب میکروب مقاوم بشه😧😧😧...
انقدر زجر کشیدم ز جهان سیرشدم. صورتم گرچه جوان است ولی پیر شدم.🐀🐀🐀🐀 حامله نیستم 🚭🏳🏳🏳 بدرک که اونی که من میخامو نمیشه. بدرک که مشکلاتم سرب فلک کشیده. بدرک که برادرامو پدرمو ازم دریغ کردی سلامتیشونو گرفتی. بدرک که مشکلاتم تموم شدن نداره.بدرک که هرچی خاستم برعکس شد..... بدرک که خدا تنها پناهم پدرمو ازم گرفت..پدرم زندست امااااااااااااااا............ از خدا یه چی میخام فقط خدایاااااااااااااااااا دیگه نامردی نکن تمام دلخوشیم پسرمه..اونو ازم دریغ نکن.......بدرک که باید مدام سرکوفت بخورم....................از نگاه👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀 طعنه بار مردم بیزارم..... اگه خدایبی خودت خداییییییی کن.تامام..😌😌
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
زیباترین حس دنیا مادریست😍مادری فقط عشق وحال وبوس وبازی ولوس شدن وشیرین کاری نیست.مادری یعنی خستگی.....موی شونه نزده ...چای سرد....نصف شب بیدارموندن وسرگرم کردن بچه....نق زدن وگریه...بدغذایی...دعا برای پی پی کردن بچه یبوس...تعویض پوشک....ازهمه بدتر وقتی دستشویی داری وبچه نمیذاره بری😩😧.........مادربودن یعنی خودت وقف کسی کنی که عاشقانه دوستش داری هرچندبزرگ بشه یادش نمیاد😧
انقدر زجر کشیدم ز جهان سیرشدم. صورتم گرچه جوان است ولی پیر شدم.🐀🐀🐀🐀 حامله نیستم 🚭🏳🏳🏳 بدرک که اونی که من میخامو نمیشه. بدرک که مشکلاتم سرب فلک کشیده. بدرک که برادرامو پدرمو ازم دریغ کردی سلامتیشونو گرفتی. بدرک که مشکلاتم تموم شدن نداره.بدرک که هرچی خاستم برعکس شد..... بدرک که خدا تنها پناهم پدرمو ازم گرفت..پدرم زندست امااااااااااااااا............ از خدا یه چی میخام فقط خدایاااااااااااااااااا دیگه نامردی نکن تمام دلخوشیم پسرمه..اونو ازم دریغ نکن.......بدرک که باید مدام سرکوفت بخورم....................از نگاه👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀 طعنه بار مردم بیزارم..... اگه خدایبی خودت خداییییییی کن.تامام..😌😌