عزیزم من خودمم برادر دارم ،مادر دارم
مادرشوهر من جادوگره،شب عروسی من دعا کرد ما جدا شیم
الان برادرشوهرم نامزده رفته براش دعا کرده که نره طرف خانواده زنش
فقط میخواد بچه هاش پیشش بمونن بهش پول بدن،
من تا حالا باهاش کوچیکترین بحث یا بی احترامی نکردم به خاطر مادر همسرمه فقط
انا با رفت و اند تنها همسرم زندگیم میره روی اب