استارتر.عزیزجانم.خانوم.نجیب.
ان شاالله خدا خودش چنان صبر و آرامشی به دلت سرازیر کنه که بنده هاش با اون همه ظلمی که بهت کردن پشیزی دیگه به چشمت نیان.
و مطمئن باش نه اون خونه خراب کن و نه اون به اصطلاح مادر دیگه روز خوش نخواهند دید.مطمئن باش.
من احتمال میدادم طلسم و جادو توو خونه ت گزاشته باشن.ان شاالله که گریبان خودشونو میگیره.
تنها راه آرامشت صحبت و درددل با خداست.
منم حدود ۹ سال پیش یه زمان حدودا یکساله چنان رنج و دردی کشیدم که فقققط با حرف زدنای چندین ساعته پای جانماز و گریه توو دامن خدا آروم میشدم.ولی بعدش چنان محبت و آرامشی خدا بهم داد که همه ی اون رنجارو فراموش کردمو برام مهم نبود.