ما میخواستیم ماشینمون بفروشیم خواهرشوهرم گفت من ازتون میخرم.پدرشوهرم از طرف خودش پول رو ریخت حسابمون.بعد از یک مدت هی پدر شوهرم زنگ میزد که این ها پولشون نمیرسه و...وماشین خرابه وخرج داره و....وهر روز یه بهانه می آوردن که شوهرم گفت اشکال نداره ماشین بر گردونین من پولش کامل پس میدم.دیگه بعد یه مدت پدرشوهرم زنگ زد که این قیمت نمی ارزه گیرون گفتی یک میلیون از پول برگردونین به خواهرت ببخش شوهرم پشت تلفن گفت اگر منم بخوام زنم نمیزاره