خالم خیلی سادس چند بار گفتم بهش رونده چراوقتی شوهرت خونس اونم باشه چندین بار گفتم لباس درمیاره منطو ...
مادر شوهر من تو دوران عقد خونه شون میرفتم منو میخوابوند پیش خودش رو تخت همچین بدش نمیاد هنوزم منو بخوابونه رو تخت پیش خودش اونوقت مجردیه شوهرم نوه عمه اش حجاب نداره از شوهر منم 3-4 سال کوچیکتره. خونشون بود شوهرم میگفت بعضی شبا ساعت 1-2 پا میشد میومد اتاقم میشست پیشم خودشو میچسبوند. و شروع میکرد حرف زدن. چرت و پرت مادرشوهرم هم دلش خوش بوده که مواظبه. البته الان شوهر کرده و چند روز پیشم دخترش دنیا اومد.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آره همش هم خونشون بودااا . خونه ی مامانش کرجه دانشگاهش تهران بود. عین 4 سال رو خونه ی مادرشوهرم بوده. با اینکه خونه ی خاله هاش همین دختر خانوم، که پسر هم ندارن تهرانه. ولی یه سر خونه مادرشوهرم بود. شوهرمم خوشگل و سر به زیر و با ادب و تحصیل کرده ( تو فامیل ندارن فوق لیسانس یا بالاتر. یا رشته و دانشگاه درست حسابی) . کلی از این موردا بوده. خونه ی مادرشوهرم خوابگاه دختران بوده. شوهرم اینا اونوقت دو تا پسرن. شوهرم بزرگه است.آره شوهرمم میگه میخواست سر دوستی باز کنه. حتی چند بار گفته بودم میرم فلان جا باهام میای؟ شوهرم میگه کافی بود یه جا یکی ما رو با هم ببینه تا بچسبوننمون بهم.
نه بابا. شوهر من اصلاً اهل این چیزا نیست. حتی عقد هم بودیم هیچ وقت رابطه نداشتیم فقط بوس و بغل. بعدم از اون اصلآً خوشش نمیاد میدونم شوهرم خیلی برای خودش احترام قائله. از کارای قایمکی و پنهون کاری و اینا خیلی بدش میاد. تو فامیلم یکیو میخواسته. این دختره با اینکه اونو میدونسته اینکارا رو میکرده. فک کن اونروز مادرشوهرم داشت میگفت خونه ی من خوابگاه بوده و دخترا خونمون بودن و همه به قوانین خونمون احترام میذاشتن و حدها رو رعایت میکردن و فلان خلاصه داشت پز میداد! اومدیم خونه گفتم آره مثه فلانی که شبا پا میشد میومد اتاق تو شوهرم ناراحت شد گفت دیگه این چیزا رو نگو اون موقع من مجرد بودم اونم مجرد. حالا شوهر داره و منم زن داره با زندگیمون کار نداره. نگو پشت سرش این حرفا رو. تموم شده. گفتم با اون کاری ندارم با مامانت که فک میکرده همه به حریم خونش احترام میذاشتن و سو استفاده نمیکردن.
پیش همسرت کسی کاری نکرده براهمین چون همسرت خوشگل اگه عاشقش باشی ببینی یزن پیشش بده یاصمیمی میحرفه خی ...
والا دو تا عروس عمه داره شوهرم که یه جوری لباس میپوشن که شورت و سوتین شون کاملاً پیداست از زیر لباس. سینه و باس.ن خیلی بزرگین دارن. لباس تنگ هم میپوشن. والا تو مهمونیه دور همی یکیشون نصف چاک سینه شم بیرون بود بغل دست شوهرم نشست موقع شام خوردن . ولی خب رفتار شوهرم رو وقتی میبینم حساس نمیشم دیگه. روابطمون هم خونوادگیه. یعنی همیشه زن و شوهر هستیم.نمیدونم شایدم اشتباه میکنم. اتفاقاً خیلی عاشق شوهرمم اوایل ازدواج کسی جلوش روسری هم سر نمیکرد حساس میشدم همش روش زوم میکردم. ولی خب خودش با رفتارش اعتمادمو به دست آورد. نه که بگم از اولم خیلی بیخیال بودم.