2726
عنوان

خاطره ی زایمانم😍 داغ داغ

| مشاهده متن کامل بحث + 3257 بازدید | 92 پست

من وقتی درد دارم و مریض میشم لحنم بچگونه میشه و یکم بهانه گیر..با لحن بچگونه گفتم ای وای نیفتم😑😑😑😨 گفت بیا ناز نکن..یهو مثل بچه ها دویدم گفتم خب بریم تا دردم نگرفته...رفتم روی تخت زایمان و بعد از اینکه ضدعفونی کردن اون قسمت رو و آمپول بی حسی زدن واسه اینکه برش بزنن گفت دردت گرفت یه اشاره و ندا بهم بده و زور بزن تا بدونم چقدر برش بزنم..منم گفتم نمیشه برش نزنی؟ گفت نه حیفه یهو از یجای دیگه ناجور پاره میشی.بذار یه کوچولو قیچی کنم.منم گفتم بکن.

قیچی رو و سوزن بیحسی رو حس کردم ولی درد نداشت. چون هنوزم اثر اون آمپول خواب آور و بی جونی این چند ساعت درد منو بی تفاوت و بی حس کرده بود..


خلاصه زور زدم و قیچی زد و با دست سر بچه رو تا نینه آورد بیرون و گفت زور آخرتو بزن یالا بدو.منم گفتم انقباضم رفته فعلا صبر کن تا بیاد بعد زور میزنم.که گفت دیگه نمیخوام به فشار ها و انقباض توجه کنی بدو خودت زور بزن.یه زور زدم سرشو گرفت.یه نیمه زور دیگه زدم بدنش عین ماهی سر خورد بیرون.

گذاشتش روی شکمم و نازش کردم و همش گفتم :ای جاااانم.خداروشکر که تموم شد.خداروشکر.


 لالایی غنچه ی پونه لالایی.بدون که شب نمیمونه لالایی..لالایی هر غمی که گفتنی نیست..همه دردای ما که گفتنی نیس..همه دردای ما که گفتنی نیست...

خلاصه بردنش تمیزش کنن و همش صدای گریه اش میومد‌منم روی همون تخت بودم.اومد اسپری لیدوکایین زد که کمی سوخت جای برش و شروع کرد بخیه زدن و گفت ممکنه حس کنی یکم ولی مثل سوزن زدنه.دستتو نیاری جلو و..منم وسطاش که دیگه داشتم حس میکردم گفتم توروخدا دوباره اسپری کن.که یه ذره دیگه اسپری زد و بقیه بخیه هارو زد.دوتای آخر رو سوزن رو کاملا حس کردم ولی چیز خاصی نبود و به قول همون ماما مثل آمپول زدنه دیگه...


بعدش منتقل شدم به ریکاوری و..

تموم❤😘

 لالایی غنچه ی پونه لالایی.بدون که شب نمیمونه لالایی..لالایی هر غمی که گفتنی نیست..همه دردای ما که گفتنی نیس..همه دردای ما که گفتنی نیست...

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

مبارکه قدم نی نی کوچولو انشالله خوش قدم و پرروزی باشه

خاطره تون هم خیلی خوب بود خداروشکر که زایمان تقریبا راحتی داشتی😅

پسرام نفسام   خدایا خودت مواظبشون باش  عضویتمو بیخیال کاربری قدیمی ام قبلی ترکید  
2728

آخی قدمش مبارک نگفتی دختر یا پسر؟

راستی می دونستین که تو زندگیتون تا زمانی که یه چیزی براتون خیلی مهمه از همون موضوع ضربه می خورین؟ تا زمانی که آرزویی فکرتونو درگیر کرده و درموردش ترس و خوشحالی زیاد دارین اون آرزو برآورده نمیشه؟ می دونستید تو این دنیا هیچی از هیچی نباید براتون مهم باشه جز      خـــــدا؟ می دونستین یا نه؟ حالا بدونین یاد بگیرین که بدونین ... 
سرزایمان حتی اب نمیدن بخوری چطوری ابمیوه باکیک خوردی

اونا. نمیدن خودت باید ببری

کیبورد گوشیم کلمات رو اشتباه تایپ میکنه منم توان سر کله زدن باهاش رو ندارم پیشا پیش بخاطر غلط املایی عذر میخوام
فک کنم داره میزاد🙄


زاییدم بیا😆

 لالایی غنچه ی پونه لالایی.بدون که شب نمیمونه لالایی..لالایی هر غمی که گفتنی نیست..همه دردای ما که گفتنی نیس..همه دردای ما که گفتنی نیست...

من بچه ندارم ولی اوایل درباره بارداری ایناحرف میزدم باشوهرم همش میگفتم طبیعی بچه میارم ولی الان اصلاچون حس میکنم طبیعی یه جوریه😷وصددرصدانتخابم سزه

تیکربارداری آیندمه صلوات بفرستین تابراورده بشه😍😍😍😍😍👶👶👶👶👶👶👶👶👶
سرزایمان حتی اب نمیدن بخوری چطوری ابمیوه باکیک خوردی


خودم برده بودم...

بقیه کسایی که اونجا بودن هم آورده بودن🤔

 لالایی غنچه ی پونه لالایی.بدون که شب نمیمونه لالایی..لالایی هر غمی که گفتنی نیست..همه دردای ما که گفتنی نیس..همه دردای ما که گفتنی نیست...
زاییدم بیا😆

 ا بسلامتی قدم نو رسیده مبارک ان شاءالله همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشین و  همیشه خوش زا باشی😉

⁦♥️⁩و بگو پروردگارا ،بیامرز و مهربانی کن،که تو مهربان ترین مهربانانی⁦♥️⁩
اونا. نمیدن خودت باید ببری

اصلا فرقی نمیکنه ..بهترین بیمارستان رفتم اما تشنه ام بود اب ندادن بخورم گفتن بده باگریه والتماس یه کم اب دادن ..گفتن بعدزایمانت هرچی بخوای میدیم .شیرخرما باسوپ وپلوماهی اوردن دادن بهم بخدا

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز