یه روز مونده بود تا ۳۹ هفته ام کامل بشه
رفتم پیاده روی مسیر طولانی.رفتم و رفتم و رفتم تا دیگه مسیرم با راه امامزاده یکی شد و زیارتمو هم کردم..
روضه علی اصغر هم بود..با نوحه های سوزناک اشکم دراومد و بعد از یه ساعت استراحت داخل امامزاده دوباره پیاده برگشتم سمت خونه
شب شد و خوابیدیم اما من اون شب برخلاف شبهای دیگه از خستگی حوصله و توان نداشتم پاشم سه الی چهار بار دستشویی..ادرارمو نگه داشتم یکی دوبار..
صبح شد و نزدیک ساعت ۹ که چشامو باز کردم با احساس ادرار شدید..خودمو شل گرفتم تا بلند بشم که یهو یه کم آب بی اختیار ازم اومد..با خودم گفتم خاک توی سرت دختر انقدر پا نشدی بری دستشویی بی اختیاری ادرارم گرفتی😂
اما شک داشتم..آخه زیاد زرد نبود اون آب و اینکه بعدش ادرار که کردم دیدم رنگ ادرارم خیییلی زرد تر از اون آب هست که ازم رفت..
خلاصه گذشت و یکی دوتا کار خونه انجام دادم تا ۱۲ و ۱ ظهر و بازم من احساس ادرار داشتم و خودمو که شل میگرفتم آب ازم میرفت!😑