2726

قبل محرم گفت

یه روز درمیان میرم مراسم خالت تا بتونم باهات بیرون بیام و راضی شی

بعد هر روز رفت اونجا

صبح بهش گفتم امروز نرو باهم بریم بیرون حوصلم سر رفته همش خونه ام

بعد با لحنی که دوس نداره و... گفت باشه

منم عصبی شدم اصلا نخواستم بیای 

اونم گفت گفتم که نمیرم منم چون ناراحت شدم دوس نداشت بیاد و.. بداخلاقی کردم

خلاصه گذشت ناهار خوردیم و رفتم خوابیدم

عصر خواهرم بهش یاد میده مگه باباس که میترسی

بیا بریم خونه خاله 

توم بامامانت برو مراسم

مادرشوهرایی که عروستون شکنجه میدین اذیت میکنین میگین حرف حرف شماست وفکرمیکنین کاری باهاش ندارین یادتون نره اونام خدادارن عدالت خداهم هست ازخدابترسین😭☹😕شبا باگریه میخوابم ازاشکهایم که بخدا گلایه میکنن وامانتن بترس خواهرشوهرای عزیزلطفا توقعتون ازبرادر متاهل کم کنین بخدااون مسئول خرج وهدیه ومناسب وکمک وقرض تووبچه وهمسرت نیس لطفا نگو یدونه برادرم کسی اون ازتوجدانمیکنه ولی بزاربراخودش وزنش خرج کنه مگرنه زنش میگه حرامت باشه

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
اونم گفت گفتم که نمیرم منم چون ناراحت شدم دوس نداشت بیاد و.. بداخلاقی کردم خلاصه گذشت ناهار خوردیم ...

گفته باشه جای تو بودم قهرنمیکردم میرفتم باهرلحنی بگه مادرته

مادرشوهرایی که عروستون شکنجه میدین اذیت میکنین میگین حرف حرف شماست وفکرمیکنین کاری باهاش ندارین یادتون نره اونام خدادارن عدالت خداهم هست ازخدابترسین😭☹😕شبا باگریه میخوابم ازاشکهایم که بخدا گلایه میکنن وامانتن بترس خواهرشوهرای عزیزلطفا توقعتون ازبرادر متاهل کم کنین بخدااون مسئول خرج وهدیه ومناسب وکمک وقرض تووبچه وهمسرت نیس لطفا نگو یدونه برادرم کسی اون ازتوجدانمیکنه ولی بزاربراخودش وزنش خرج کنه مگرنه زنش میگه حرامت باشه

بعد لباسای مامانمو برد بپوشه منم عصبی شدم به مامانم گفتم مگه نگفتی نمیرم پس چرا میری دروغ میگی

گفت به قران قسم دوس نداذم برم

منمگفتم پس نرو مجبور نیستی بهمن قول دادی

لباس پوشید عصبی شدم گفتم قسم دروغ میخوری به قران 

قران پس بزنه کمرت

دقیق نفهمیدم چی شد ولی فکر کنم مقصر شمایید. مادرها یک عمر بچه داری کردن الان باید روابط دلخواهشون رو داشته باشن . اگر خودش دوست داشت با شما بیاد اوکی ولی اگر تحمیل باشه صحیح نیست

بعد میگه مثل حضرت زینب اواره ام این میگه برو اون میگه نرو

دارم میترکم از حرص

مثل زن و شوهریمبا مامانم چند روز خوبیم بعد یه کاری میکنه گند میزنه اعصابم چند روز ناراحت قهر میشم ازش 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730