شوهرم اقاست
مهربون ،،،باوقار،،،واقعا صبور
یه اپسیلون جاییم درد داشته باشه اروم و قرار ندااره تا خوب شم.
یه دفه پرید بودم دوران عقد رفتیم مهمونی خونه خالش باخودش پونه ونعنا ورازیانه اورده بود
ماهمه توحیاط نشسته بودیم
تونگو اقا رفته بالا واسم جوشونده دم کرده واسم اورد
خیلی برام ارزشمند بود توجهاتش.
تو دعواهامون گذشت داره
اصلا کینه تو دلش جانداره.
هرچی بگم از خوبی هاش کمه.
خیلی آقایی آقا رضا.دورت بگردم پیش مرگت بشم😢😢😢