2726


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مشکی پر کلاغی. چون توی موهام ارثی سفید دارم و اولین خواستگار که در سن 19 سالگی اومد رنگ کردم موهامو

نتیجه این شد که سفیدا دو برابر شدن و موهامم خیلی ریخت و کم شد

تا الان ک 26 سالمه تازه ی کم جون گرفته موهام. دیگه رنگ 6 پایینتر نمیزارم

کاربری دست یه نفره 😜 اونایی هم که میگن کاربریشون دو نفرست دروغ میگن در جریان باشین😎بدرود😎
2728

اولیش حنا هندی(پر کلاغی) بود که دوم دبیرستان رو موهای مشکی خودم گذاشتم....

بعدش یه بار مسی شکلاتی گذاشتم یه بارم ماهگونی شکلاتی و بعد اون دوباره مشکی کردم....فقط با مشکی احساس میکنم خودمم😁

آدم فقط پیش خدا تنها نیست........❤  خدای تو عذاب میکند ، خدای من می‌بخشد! خدای تو غضبناک است ، خدای من مهربان است ! خدای تو شعله ی آتش را زیاد میکند ، خدای من در های بهشت را باز میکند! تو با کوچکترین گناهی از درگاه خدایت رانده می‌‌شوی ، من با بزرگترین گناهم در آغوش خدایم جا می‌گیرم !تو مسلمانی، من هم مسلمانم ! خدای تو در مسجد است ، در سجاده است ، در جانماز است ، خدای من اما همین جا ست! کنارم نشسته ، نوازشم می‌کند ، با من چای مینوشد ، کتاب میخواند ، به دیگران لبخند میزند ، برایشان دست دوستی تکان می‌دهد! تو از خدایت میترسی ، من به خدایم عشق می‌ورزم!😊❤ لا اله الّا انت سبحانک انّی کنت من الظّالمین 💔 

سوم دبیرستان جو گرفتم رفتم موهامو رنگ کردم

خودم پرکلاغی بود قهوه ای کردم

🙄و اینقد کردم و کردمو کردم تا ..... زدم به موهام

فقط 15 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
دلم گریه میخواد کجاست شونه هات🥀🖤کجا رفتی ای حس آرامشم؟🥀🖤میخوام شبایی رو که بارونیم 🥀🖤با آرامش دستات آروم بشم🥀🖤 https://abzarek.ir/service-p/msg/1817457 دلتنگتم همه کسم🥀

خیلی سال پیش رو موهام چندتا مش پراکنده سفید زدم و دیگه هیچ‌وقت هیچ‌رنگی به موهام نزدم

ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافه‌های فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از  تو رفتم شمال برای اولین‌بار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس می‌کردم اون خونه‌ای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقه‌اش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بی‌رحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دست‌های گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر می‌کردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازه‌تر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفته‌ات گریه کنی تا خالی بشی‌.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چه‌کسی هست. ممنونم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730