2777
2789
خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...
خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ...
خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم...
می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...
خسته شدم بس که تنها ایستادم



جسارت می خواهد . . . نزدیک شدن به دورتــــــــــــــــــرین افکار زنی . . . که روزهـــــــــــــا . . . " مردانه " با زندگی می جنگد . . . اما شب هـــــــــــــــا . . . ! اما شب ها بالشش ازهق هق های " زنانه " خیس است ! ! ! آری ! جســــــــــــــــارت می خواهد !

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

Online ساجی-شادونه
پست ها: 4,688
عضویت: 25/10/1390

1392/1/22 12:23 ب.ظ


در دنیا فقط یک نفر وجود دارد که باید همیشه سعی کنید از او بهتر باشید

و آن کسی نیست جز گذشته ی خودتان
کسی به خدا گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشتی، پس چرا آرزو کنم؟
خدا گفت: شاید نوشته باشم " هر چه آرزو کنـــــــــــــــد"
ساجییییییییییییییییییییییییییییی عزیزززززززززززززززززززززززززززززمممممممممممممممممم تاپیکت خیلی باحالهههههههههههههههههههههههههههههههههه مثل خودت که همیشه خووووووووووووووووبیییییییییییییی بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
روزهای خوب در راه است میدونم خدا جوووووون عاشقتمممم با تمام وجووود
ساجی-شادونه
پست ها: 4,688
عضویت: 25/10/1390

1392/1/22 10:25 ق.ظ

وقتی بود نمی دیدم



وقتی می خواند نمی شنیدم



وقتی دیدم که نبود



وقتی شنیدم که نخواند



چه غم انگیز است وقتی



چشمه ای سرد و زلال در برابرت می جوشد



می نالد



و تو تشنه ی آتش باشی و نه آب



و وقتی چشمه خشکید و از آسمان آتش بارید



و از زمین آتش روئید



تو تشنه ی آب گردی و نه آتش



و بعد عمری گداختن



از غم نبودن کسی که



تا بود از غم نبودن تو می گداخت





(دکتر علی شریعتی)


ساجی حرف نداره
کسی به خدا گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشتی، پس چرا آرزو کنم؟
خدا گفت: شاید نوشته باشم " هر چه آرزو کنـــــــــــــــد"
ساجی-شادونه
پست ها: 4,688
عضویت: 25/10/1390

1392/1/22 10:43 ق.ظ

شرط دل دادن دل گرفتن است، وگرنه یکی بی دل می‌شود و دیگری دو دل!
کسی به خدا گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشتی، پس چرا آرزو کنم؟
خدا گفت: شاید نوشته باشم " هر چه آرزو کنـــــــــــــــد"
ساجی-شادونه
پست ها: 4688
عضویت: 25/10/1390

1392/1/22 10:47 ق.ظ

ممکنه اوون بگه
" بذار به درد خودم بمیرم"
اما تو نذار
شعور داشته باش
کسی به خدا گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشتی، پس چرا آرزو کنم؟
خدا گفت: شاید نوشته باشم " هر چه آرزو کنـــــــــــــــد"
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز