تاپیک قبل کسی ج نداد قرار بود در مورد این شعر دوستم نظر بدید
روح من پیش از این ها رفته بود
روزی از روز های تلخ روزگار
پرگشود و رفت اینگونه چرا
تلخی روزم را می کرد اشکار
روح من پیش از این ها رفته بود
در شبی سرد و بلند و خوفناک
در شبی بس غم انگیز و نژند
در همان تاریکی دور از روشنا
مرگ من دیر است اما میرسد
می روم در پس این روح نزار
روح من رفت اما من چرا
می نشینم تا که یک روز او بیاد
می روم اما این دنیا چرا
بی منی ها را نداند اشکار
می روم اما تو بدان
بی من این دنیا نیست انقدر بی ملال
روح من رفت و مرا خواهد ربود
یکی از این تلخ و شیرین روز ها