رمان غوغای زمانه چاپ شد خدا روشکر... قسمتی از رمان👇... عطر تنش در بینیام پیچید و اشکهایم روانه شد. واقعیت تلخی که مثل پتک روی سرم کوبیده می شد؛ من عطر تن مردی را نفس میکشیدم در حالی که عاشق دیگری بودم. خودم را به زور از آغوشش بیرون کشیده و در حالی که به پارکتهای چوبی زیر پایم زل زده بودم سعی در صاف کردن صدایم داشتم: _سرم درد می کنه. خواهش می کنم اجازه بده تنها باشم. رمان درحال تایپ هم تو کانال @neisarifateme خوشحال میشم با نقدهای ارزشمندتون همراهیم کنید🌹
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شما اگر همون مبلغ رو طلا بخری و نگهداری، بیشتر پول دستت میاد
عزیزی که نوشتی اگه مخالفمی ریپلای نکن، بیزحمت اینم بگو اگر مخالفتم دقیقا چیکارت کنم بزرگوار؟😀😀😀😀 اون چیزی که شما مینویسی و کسی ریپلایت نمیکنه چیزیه که توی دفترچه خاطرات داخل میز دراورت نوشتی نه توی بخش "تبادل نظر" یه سایت عمومی😛
ملت بانک نیست همه بیمه ها معتبرن اونیکه مربوط به بانک ملته" بیمه ما" هست
یعنی داخل خود بانک ملت برم فرم بیمه ما بگیرم یا نه؟
رمان غوغای زمانه چاپ شد خدا روشکر... قسمتی از رمان👇... عطر تنش در بینیام پیچید و اشکهایم روانه شد. واقعیت تلخی که مثل پتک روی سرم کوبیده می شد؛ من عطر تن مردی را نفس میکشیدم در حالی که عاشق دیگری بودم. خودم را به زور از آغوشش بیرون کشیده و در حالی که به پارکتهای چوبی زیر پایم زل زده بودم سعی در صاف کردن صدایم داشتم: _سرم درد می کنه. خواهش می کنم اجازه بده تنها باشم. رمان درحال تایپ هم تو کانال @neisarifateme خوشحال میشم با نقدهای ارزشمندتون همراهیم کنید🌹
رمان غوغای زمانه چاپ شد خدا روشکر... قسمتی از رمان👇... عطر تنش در بینیام پیچید و اشکهایم روانه شد. واقعیت تلخی که مثل پتک روی سرم کوبیده می شد؛ من عطر تن مردی را نفس میکشیدم در حالی که عاشق دیگری بودم. خودم را به زور از آغوشش بیرون کشیده و در حالی که به پارکتهای چوبی زیر پایم زل زده بودم سعی در صاف کردن صدایم داشتم: _سرم درد می کنه. خواهش می کنم اجازه بده تنها باشم. رمان درحال تایپ هم تو کانال @neisarifateme خوشحال میشم با نقدهای ارزشمندتون همراهیم کنید🌹
هیچ کدوم بیمه ها فقط جیب خودشون رو بیمه میکنن شما اگر همون مبلغ رو طلا بخری و نگهداری، بیشتر پول د ...
حرف شما متین
آخه لامصب پوله جمع نمیشه براطلا
ینجوری مجبورم ماهی مثلا پنجاه واریز کنم و ادامه دار
ولی خب ترس بی ارزش شدن پول ...
رمان غوغای زمانه چاپ شد خدا روشکر... قسمتی از رمان👇... عطر تنش در بینیام پیچید و اشکهایم روانه شد. واقعیت تلخی که مثل پتک روی سرم کوبیده می شد؛ من عطر تن مردی را نفس میکشیدم در حالی که عاشق دیگری بودم. خودم را به زور از آغوشش بیرون کشیده و در حالی که به پارکتهای چوبی زیر پایم زل زده بودم سعی در صاف کردن صدایم داشتم: _سرم درد می کنه. خواهش می کنم اجازه بده تنها باشم. رمان درحال تایپ هم تو کانال @neisarifateme خوشحال میشم با نقدهای ارزشمندتون همراهیم کنید🌹
اگر خدایی نکرده یه دست بشکنه مجبوره طلا رو بفروشه خرج کنه مگه نه؟
بیمه هم البته هزار و یک راه داره برای ندادن خسارت. تعهدات بیمه و پوشش هاش به درد خودش میخوره جسارتا
عزیزی که نوشتی اگه مخالفمی ریپلای نکن، بیزحمت اینم بگو اگر مخالفتم دقیقا چیکارت کنم بزرگوار؟😀😀😀😀 اون چیزی که شما مینویسی و کسی ریپلایت نمیکنه چیزیه که توی دفترچه خاطرات داخل میز دراورت نوشتی نه توی بخش "تبادل نظر" یه سایت عمومی😛
همه بانک ها پولشونو تو شرکت های بیمه ، بیمه میکنن بعد شما فکر میکنی بانک پشتیبان بیمه هست؟
فکر میکردم بانک معتبرتره
شما مشاور کدوم بیمه هستین؟
من بیشتر برای اینکه خانه دار هستم و دوست دارم زمان پیری حقوق داشته باشم بفکرشم
رمان غوغای زمانه چاپ شد خدا روشکر... قسمتی از رمان👇... عطر تنش در بینیام پیچید و اشکهایم روانه شد. واقعیت تلخی که مثل پتک روی سرم کوبیده می شد؛ من عطر تن مردی را نفس میکشیدم در حالی که عاشق دیگری بودم. خودم را به زور از آغوشش بیرون کشیده و در حالی که به پارکتهای چوبی زیر پایم زل زده بودم سعی در صاف کردن صدایم داشتم: _سرم درد می کنه. خواهش می کنم اجازه بده تنها باشم. رمان درحال تایپ هم تو کانال @neisarifateme خوشحال میشم با نقدهای ارزشمندتون همراهیم کنید🌹